من تلاش ميكنم پس هستم

مشاور شركت بيمه پارسيان

اغواها و افغانها

۲۹ بازديد

گهي دل مي رود ز اينجا به ايماها ز ايمانها

گهي حاكم شود اينجا ز يغماها به انسانها

به طفل اندرون دوشينه من افسانه ميگفتم

كه افسون كرده دلها را هم آباها هم اشكانها

شفق از دور مي آيد به شوق ماه ابرويت

نميداند كه جنگ افتاده گلها با آسيابانها

صبا زان رنگ شب بردار و روي خون دمي بگذار

كه در بستر نمي گنجد چو اغواها و افغانها

حجاب ترك و هندو كي به دست ارغوان خيزد

عجب عبرت پذير آيد به بيناها و عريانها

بيا از تيغ زارانم كمي رندانه بگريزيم

بسوي سامي قحطي ز اماها به سامانها

كدامين آيه ازمنبر به تحريف آمد از دفتر

كه صبح صادق از اختر نه بر ماها نه ساسانها


صائقه ها

۳۰ بازديد

برگ پائيزي ام از باد خزان سرگردان

راه باريكم و در كوي جهان سرگردان

در ميان صدف پيري ام از بخت سياه

ديدم از صائقه ها پير و جوان سرگردان

چه كنم تا كه غم آخر شود از چرخ زمان

بي گمان همچو من افتاده زمان سرگردان

از سر شوق تو تن خم شده چون ابرويت

وز سر وصل تو چون تير كمان سرگردان

ما به گوش فلك از جور تو فرياد زديم

تا چو گوي تو شد اين سر به ميان سرگردان

لطفت آرامش جان و زنخ و مو و دو چشم

گر چه اين دل شده از صوت اذان سرگردان

ما به پا بوس تو در مزرعه خورشيديم

ماه من پيش تو از راحت جان سرگردان


اصحاب مو

۲۸ بازديد

خواب آرامم ميان طره اي از خواب موست

خرمني از موي خوبان ز افسر آداب موست

موي مشكين در شبي با شانه اي محشور شد

اين وصال آغاز درد شانه بيتاب موست

زلف آرامي كه بر هر زخمه آوازي نهفت

بي قرار زخمه رنگين كمان تاب موست

شب به بالين گلاب و ساز و قرآن و رباب

غافل از پايي كه در دام است و در گرداب موست

گشتم اي جان تا بيابم از وراي انجمن

عاشقي ها راكه گويي حيله پرتاب موست

سر به بالين كدامين منظري از مو نهم ؟

هر كجا رفتم صبائي ديدم از اخشاب موست

اي كه در شب شاهد چشمان خورشيدي ز دور

عيسيمريم كماكان در ره اصحاب موست


اشعاري به مناسبت عيد سعيد فطر

۲۹ بازديد

عيد سعيد فطر بر شما مبارك
در اين پست براي شما بازديدكنندگان عزيز ۸ شعر از شاعران معاصر و كهن به مناسبت عيد سعيد فطر قرار داده ايم
اميدواريم با خواندن اشعار لذت كافي رو ببريد

پاداش عابدان - مولانا

عيد آمد و عيد آمد - مولانا

مبارك باد عيد روزه داران - ناشناس

شادي و هلهله عيد رسيد - عزيزه عنايت

شب عيد است لبخندي بزن - عليرضا قزوه

يك عيد فرستاد كه مغفور شويم - ناشناس

هرگز اميد خود ز خدا قطع نمي كنم - م.فرياد

ساقي از ميمنت عيد دهد باده صاف - ناشناس


شعر جديد عليرضا قزوه در توصيف عيد فطر

۳۱ بازديد

لبخند عيد فطر

شاعر : عليرضا قزوه

ايمان ما دو نيمه شد ونان ما دو نيم
دست من و نگاه تو يا سيّدالكريم

روحم تمام زخمي و جانم تمام درد
يك امشبم ببخش به آرامش نسيم

از شعله هاي روز قيامت رها شديم
افتاده ايم باز در اين ورطه ي جحيم

چيزي بگو شبيه سخن گفتن شبان
حكمي بده به سادگي حكمت حكيم

ما راهيان كوي چپ و راست نيستيم
ما راست آمديم سر راه مستقيم

ما عاشقان شهيد توهستيم تا ابد
ما سالكان مريد تو بوديم از قديم

برقي بگو وزان شود از سمت يا لطيف
اشكي بگو فرو چكد از ابر يا كريم

ما را ببر به رويت لبخند عيد فطر
ما را بخوان به خلوت يا رب و يا عظيم

براي مشاهده اشعار عليرضا قزوه كليك كنيد


سر وجود

۲۹ بازديد

نام تو آغازه شعر من است
باقر هر علمي كه در روزن است

نام تو از رگ به من آگاه تر
ليك من از پيش تو گمراه تر

نام نهان بين و نهان دان تويي
زورق موراني و ايمان تويي

اي كه تو نامت شده آغاز شعر
نام تو هم واژه و دمساز شعر

مصرع هر بيتي و هر واژه اي
واژه و در بتن همان واژه اي

اي كرم ، آورده اي بر ما كرم
باز كرم كرده و بر ما كرم

واصف نام كرمت از ازل
بوده كر و كور و شل و بي عمل

هر چه كه از نام تو گويم كم است
نور تو در كوثر و در زمزم است

سر وجودي و نمايان تويي
ديده هر ديده و پنهان تويي

سر وجودي و كماكان تويي
نيستي اما كه نمايان تويي

نغمه كن ار نغمه سرايت منم
الكن اين بام و سرايت منم

كار تو هر معني نماياندن است
معني ما رفتن و واماندن است


شادي و هلهله عيد رسيد

۲۹ بازديد

شادي و هلهله عيد رسيد

شاعر : عزيزه عنايت

جلوه عيد به حســـن مه نو ديــــدم دوش
مرغ شب را همه شب تا به سحر بود خروش

مطرب شهر نواي همه گاني بنــــــوا خـــت
شادي و هلهله عيد رسيد گوش به گــوش

مومنان را ز فيوض رمضـــــــان و طــاعـــــت
مژده لطف خــداداد بــه هر گوش ســـروش

مومنان هرسو بياراست در و خانه خويــش
دشمن و دوست نـــگر در مسجد دو شادوش

عيد از قـــــلـــــب مسلمـــان بزدايــــد كينــه
آتش دشمني و كين بسازد خـــــــــــامــــوش

كودكان جامه نو كرده بتن شــــــــاد و خـــرم
بكفش بسته حنا دختـــــــريكه زربف پـــــــوش

عيد بشكسته دلان ديـــــــده (عزيزه) اي وا
نه لباسي نو و ني خوردني و ني پا پــــــــوش


عيد آمد و عيد آمد

۲۹ بازديد

عيد آمد و عيد آمد

شاعر : مولانا

بگــذشت مــه روزه ، عيــد آمـد و عيـــد آمد

بگذشت شـب هـجـران، معشوق پديد آمد

آن صبح چو صادق شد، عذراي تو وامق شد

معشوق تو عاشق شد، شيخ تو مريد آمد

شـد جنـگ و نظـر آمـد، شد زهر و شكر آمد

شد سنگ و گهر آمـد، شد قفل و كليد آمد

جــان از تــن آلــوده، هــم پاك بـه پاكي رفت

هـرچنــد چـو خورشـيدي بر پاك و پليد آمد

از لــذت جـــام تــــو دل مـــانــده بــه دام تو

جــان نيـز چــو واقـف شـد، او نيـز دويد آمد

بــس تــوبه شايسته برسنگ تو بشكسته

بـس زاهــد و بـس عابد كو خــرقه دريد آمد

بــاغ از دي نــامحــرم سه ماه نمي زد دم

بـر بـــوي بــهـــار تــو، از غيــب رسـيـد آمد


يك عيد فرستاد كه مغفور شويم

۳۱ بازديد

يك عيد فرستاد كه مغفور شويم

شاعر : ناشناس

مي خواست بهانه اي كه پر نور شويم
از هرچه بدي و غير او دور شويم
يك ماه پر از فرصت برگشتن داد
يك عيد فرستاد كه مغفور شويم

***

يك ماه صدا كرد كه زيبا باشيم
در هر سحر و شبي چو مولا باشيم
ماه رمضان ماه مهارت ورزي ست
باشد كه هميشه مثل حالا باشيم

***

يك ماه بهشت بر زمين حاكم شد
يك ماه ز عصيان دلمان نادم شد
يا رب نكند دوباره مهجور شويم
يك مژده بده كه وصلمان دائم شد

****

صبح نشاط دم زد ، فيض سحر مبارك
عيش صبوح مستان ، بر يكدگر مبارك

عيد گشاد ابرو ، بربست رخت روزه
اين را حضر خجسته ، آن را سفر مبارك

تيغ هلال شوال ، باز از افق علم شد
ماه صيام بشكست ، فتح و ظفر مبارك

وقت سحر موذن ، آهنگ عيش برداشت
بر گوش روزه داران ، اين خوش خبر مبارك

انجام خير دارد ، فكر شراب و ساقي
بحث فقيه و زاهد ، بر خير و شر مبارك

طبع حكيم و صوفي ، هر كس به طالعي زد
اين راست نفع ميمون ، آن را ضرر مبارك


پاداش عابدان

۳۰ بازديد

پاداش عابدان

شاعر : مولانا

خدايا، مطربان را انگبين ده
براى ضرب دست آهنين ده

چو دست و پاى وقف عشق كردند
تو همشان دست و پاى راستين ده

چو پر كردند گوش ما ز پيغام
تو شان صد چشم بخت‏ شاه ‏بين ده

كبوتروار نالانند در عشق
تو شان از لطف خود برج حصين ده

ز مدح و آفرينت هوش ها را
چو خوش كردند، همشان آفرين ده

جگرها را ز نغمه آب دادند
ز كوثرشان تو هم ماء معين ده

خمش كردم، كريما، حاجتت نيست
كه گويندت: «چنان بخش و چنين ده‏»