اخراج شدن في نفسه آزاردهنده است. اين اتفاق ميتواند آزاردهندهتر باشد، زماني كه كسي كه شما را اخراج ميكند، حرفي نابخردانه يا حتي توهين آميز بزند. هر چند معمولا مديري كه كارمندش را اخراج ميكند، سعي ميكند تا حد ممكن برخوردي محترمانه و دلسوزانه داشته باشد، ولي حسي كه به كارمند اخراجشده منتقل ميشود معمولا متفاوت است. براي همين مديران نبايد عبارات زير را در اين مواقع بهكار ببرند:
1- اين براي من خيلي سخت است
اينكه اين موضوع براي شما سخت است، مطمئنا به كارمندتان ارتباطي پيدا نميكند. اگر در مورد شرايط سختي كه در آن قرار داريد با كارمندتان صحبت كنيد، او با خود ميگويد: «واقعا؟ پس من چي؟ اصلا در نظر ميگيري چقدر براي من سخت است؟» اگر واقعا احساس بدي داريد، در اين مورد بعدا با فرد ديگري صحبت كنيد.
همچنين هيچ وقت نگوييد «نمي دانم چطور اين موضوع را مطرح كنم...» قطعا ميدانيد چطور بايد آن را مطرح كنيد. واقعيت اين است كه براي مطرح كردن آن احساس خوبي نداريد.
هيچ گاه نبايد انتظار داشته باشيد كارمندانتان حتي كمي از ناراحتي شما را درك كنند. اين فكر خودخواهانه است.
2- تصميم گرفتهايم تغييراتي ايجاد كنيم
شما يك تيم ورزشي نيستيد كه ميخواهيد مربي ناموفقتان را اخراج كنيد. همچنين در يك نشست خبري حضور نداريد كه بخواهيد توضيحات اضافه بدهيد. اگر كارتان را درست انجام داده باشيد، كارمندتان نيز به خوبي ميداند دليل اخراجش چيست. بهعنوان يك راهنمايي براي اخراج درست يك فرد، فقط دليل اقدامتان را واضح و دقيق برايش شرح دهيد يا صرفا بگوييد: «مارك، بايد بگويم كه ما تصميم گرفتيم با شما قطع همكاري كنيم.» قطعا مارك بايد بداند دليل اخراجش چيست.
3- در مورد برخي جزئيات، بعدا صحبت ميكنيم
اخراج براي كارمندان، پايان يك فرآيند و شروع يك فرآيند ديگر است: جمعآوري وسايل شخصي، بازگرداندن اموال شركت، آشنايي در مورد مزاياي قابل دريافت و...
اين وظيفه شماست كه مشخص كنيد براي هركدام از اين كارها چه زماني مناسب است. اخراج شدن به اندازه كافي بد است، چه برسد به اينكه فرد اخراج شده كه ميخواهد در اسرع وقت از آن شرايط خارج شود، در برزخي هم قرار بگيرد و شاهد مراحل تحقيرآميز بعدي باشد. هيچ وقت در اين شرايط از فرد نخواهيد با افراد ديگري كه بخشي از اين فرآيند هستند، روبهرو شود. وقتي او را اخراج كرديد، ديگر زمان او متعلق به خودش است، نه شما.
4- در مقايسه با فلان شخص، شما موفق نبوديد
براي تصميم اخراج يك فرد، هيچ وقت او را با كسي مقايسه نكنيد. كارمندان مستحق اخراج هستند، چون نتوانستهاند مطابق با استانداردها، اهداف يا انتظارات رفتاري موجود عمل كنند.
بهعلاوه، مقايسه افراد با يكديگر ميتواند بحث را شخصي و تنگنايي را ايجاد كند كه در ادامه مدام سعي خواهيد كرد از آن خارج شويد.
5- بيا در موردش صحبت كنيم، دلايل من اينها هستند...
بيشتر كارمندان در چنين شرايطي ساكت مينشينند، ولي تعداد اندكي هم هستند كه علاقه دارند در مورد اخراجشان با شما مشاجره كنند. هيچ وقت به چنين بحثي وارد نشويد. فقط بگوييد: «ما ميتوانيم تا هر وقت بخواهي در اين مورد صحبت كنيم، ولي توجه داشته باش كه اين بحث چيزي را عوض نخواهد كرد.» با اينكه ممكن است اين برخورد ناگوار به نظر بيايد، ولي حقيقت اين است كه ناگوار نيست. در كنار آن، اين مشاجرهها معمولا باعث ميشوند كارمند اخراجي احساس بدتري داشته باشد.
با برخوردي حرفه اي، و البته با احساس، صرفا به حقايق بپردازيد. نيازي به پاسخ دادن نداريد، حتي اگر كارمندتان به چنين مباحثي گريز ميزند. در اين شرايط، سعي كنيد شنونده باشيد. اين كمترين كاري است كه ميتوانيد انجام دهيد و همچنين بيشترين كار.
6- تو كارمند قابل اطميناني بودي، ولي ما مجبوريم تعديل نيرو كنيم
اگر حقيقتا مجبور به تعديل نيرو هستيد، همين موضوع را مطرح كنيد و موضوع عملكرد را دخيل نكنيد.
ولي اگر تعديلي دركار نيست و صرفا اين بهانه را براي آسانتر شدن كارتان مطرح كردهايد، بدانيد كه اين موضوع ميتواند در آينده حرفهتان و زماني كه نياز به جذب نيروي جديد داريد، تاثيرگذار باشد. هيچ وقت براي صيانت از احساسات كارمندتان، يا بدتر از آن براي صيانت از خودتان، درگير بازي نشويد. صريح باشيد.
7- هر دو ميدانيم شما از اينجا راضي نيستيد، ميتوانيد در جايي ديگر راحتتر باشيد
حتي اگر كارمندتان بعدها از اينكه اخراجش كرده بوديد خشنود باشد، باز هم اين موضوع نبايد ارتباطي به تصميم شما داشته باشد. انتظار نداشته باشيد كارمندتان در اين شرايط بد، نكته مثبتي پيدا كند. حداقل در ابتدا اين گونه نيست. به آنها اجازه دهيد به تدريج نقطههاي مثبت موجود را پيدا كنند.
8- بايد تا در خروج همراهيتان كنم
من زماني در شركتي كار ميكردم كه سياستشان اين بود كه بلافاصله كارمند اخراجي را تا در خروج مشايعت ميكردند. اين اقدام بسيار تنفربرانگيزي بود. اخراج شدن كارمند را به يك مجرم تبديل نميكند، پس اين برخورد سزاوار او نيست. ميتوانيد از پارامترهاي سادهتري استفاده كنيد. مثلا از او بخواهيد وسايلش را جمع آوري كرده و نزد شما بيايد. اگر اين كار را در زمان تعيين شده نكرد، سپس به سراغش برويد.
9- ما تصميم گرفتيم شما را اخراج كنيم
واژه «ما» در اكثر موارد مناسب است، ولي در چنين موردي از «من» استفاده كنيد. شما در اين لحظه، همان شركتتان هستيد، پس مسووليت اين كار را بپذيريد.
10- اگر كاري هست كه برايتان انجام دهم، مرا مطلع كنيد
مثلا چه كاري؟ نوشتن يك توصيه نامه درخشان؟ تماس با آشنايانتان و بهكار بردن تعابير خوب در وصف كارمندتان؟ (البته در مواردي كه بهدليل كم بودن حجم كار، مجبور به تعديل نيروهاي مفيد و خوبتان ميشويد، قطعا بايد هركاري از دستتان برميآيد براي كمك به آينده شغلي آنها انجام دهيد.) درچنين شرايطي بايد بگوييد «اگر درمورد مزايا، تسويه حساب يا جزئيات ديگر سوالي داشتيد، با من در ميان بگذاريد. اطمينان ميدهم پاسخ مناسب دريافت خواهيد كرد.» ولي هيچ گاه كاري كه نميتوانيد انجام دهيد را پيشنهاد نكنيد. ممكن است با چنين پيشنهادي شما احساس بهتري پيدا كنيد، ولي آن كارمند چنين حسي نخواهد داشت.