سه شنبه ۰۵ فروردین ۹۹ | ۱۲:۵۶ ۷۰ بازديد
پس، مديريت مشاركتي عبارت است از به وجود آوردن فضا و نظامي توسط مديريت كه تمام كاركنان و مشتريان و مشاوران يك سازمان در روند تصميم گيري و حل مسائل و مشكلات سازمان با مديريت همكاري و مشاركت جويند. در واقع اين نوع مديريت ميخواهد از ايدهها، پيشنهادها، ابتكارات، خلاقيتها و توان فني و علمي كاركنان و مشتريان در حل مسائل و مشكلات سازمان و بهبود مستمر فعاليتهاي آن استفاده نمايد. آهنگ فعلي تغييرات آن چنان عظيم است كه تاخير در پاسخ به آن ممكن است بسيارگران و حتي فاجعه آفرين باشد. شركتها و دولتها همه روزه به اين دليل ورشكسته ميشوند كه در سازگار كردن خود با اين تغيير كوتاهي كرده يا بسيار كند عمل كردهاند. سازگار شدن با تغييرات سريع جاري به تعديلهاي مكرر و بزرگي در نوع كارها و نحوه انجام آنها نياز دارد. بنابراين، بايد ابتدا تفكر را متحول كرد تا در عمل اين تغييرات ظهور كند. مشاركت كاركنان در مديريت، سازمان را توانمند ميكند كه خود را با سرعت بيشتري با اين تحولات هماهنگ نمايد. مشاركت فكري كاركنان و مشتريان با مديريت و بهبود مستمر در سازمان با پيادهسازي «نظام پيشنهادها» قابل اجرا است بهترين راههاي استفاده از فكر بشر و اين سرمايه بزرگ خلقت، اجراي نظام پي روحيه كنجكاوي و كنكاش در انسان، زمينه ساز روند و فرايند خلاقيت اوست. اين روحيه باعث ميشود تا انسان به ميزان شناخت خويش و در جهت كمال جويي، همه چيز را ابتدا مورد سؤال قرارداده و درصدد يافتن پاسخي قابل دفاع برآيد و به اين ترتيب به نوآوري دست يابد.
در موسسه ها، سازمان ها و به طور كلي بنگاه اقتصادي ميتوان براي انجام امور به راهكارهاي مناسب و موثرتر از آنچه در حال حاضر وجود دارد، دست يافت. نقطه شروع براي اين دستيابي تفكر پيرامون اهداف، امكانات موجود و شناخت از شكافها و نارسائيها و همچنين درك شرايط بروني و نهايتا" اثرگذاري بر اين عوامل است. اين اثرگذاري را ميتوان در جهت بهبود فرايند كار، افزايش رضايت خدمت گيرندگان، افزايش توليد، كاهش هزينهها ، فناوري ،تنوع محصولات، و بالاخص افزايش توانمندي و آزادي تفكر نيروي انساني و امكان پرداختن به موارد والاتري كه با طبيعت جستجوگر و خلاق وي سازگار است، هدايت نمود. با ايجاد چنين تغييراتي است كه ميتوان از ركود و سكون يك صنعت در ميان روشهاي سنتي و قديمي كه معمولا منجر به غيرقابل رقابتي شدن محصولات و خدمات و از كارافتادگي بنگاه اقتصادي ميشود، جلوگيري نمود. مسير رشد و تعالي سازمانها از طريق مشاركت نظاممند كاركنان و احساس تعلق قوي سازماني مقدور ميگردد. سازمانهاي پيشرو، سازمانهايي هستند كه با ايجاد محيط خلاق، ترس و دلهره كاركنان را نسبت به ارائه ايدههاي تحول آفرين از بين ميبرند و ايشان را در اين راه ترغيب مينمايند.
يكي از عوامل مهم رشد و توسعه كشورها، اهميت دادن به فكر و انديشه نيروي انساني و استفاده صحيح از آن است و يكي از بهترين راههاي استفاده از فكر بشر و اين سرمايه بزرگ خلقت، اجراي نظام پيشنهادهاست. امروزه در اغلب كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته در بيشتر سازمانها، شركتها و موسسات مختلف، اين سيستم اجرا شده و همه مردم از خرد و كلان در حال فكر كردن و پيشنهاد دادن هستند و علاوه بر اينكه مشخصاً از نتايج پيشنهادهاي خود بهره ميبرند، پاداش ميگيرند و عزت و احترام به نفس را تجربه ميكنند، كشور و بقيه مردم نيز به طور قابل توجهي از آن بهرهمند ميشوند.
با اين اعتقاد كه هيچكس، مسائل و مشكلات سازمان را بهتر از مديران و كاركنان آن درك نكرده و راهكار حل آن را در سريعترين و كمهزينهترين روش ممكن پيشنهاد نخواهد كرد، بهنظر ميرسد دلسوزترين و مناسبترين مشاور، مدير تغيير و اصلاحگر سيستم در درون سازمان متمركز است. يكي از مهمترين عوامل موفقيت سازمانها حاكميت روابط انساني مناسب بين مديران و كاركنان آن سازمان است. در سازمانهايي كه روابط انساني خصمانه و ناعادلانه حاكم باشد كاركنان انگيزه همكاري خود را با مديريت از دست داده و سازمان موفق به انجام وظايف خود نگرديده و به اهداف خود دسترسي نخواهد يافت. مشاركت كاركنان انگيزه آنها را در حل مسائل سازمان افزايش ميدهد و چون كاركنان فضايي براي اظهار نظر پيدا ميكنند و مديريت به اين نظرات گوش ميدهد ارتباط بين مديريت و كاركنان بهبود مييابد وعواملي كه موجب نارضايتي ميشود كاهش يافته و يا از بين خواهد رفت.
نظام مديريت مشاركتي يكي از نظامهاي مديريتي پوياست كه نقش مهمي در توسعه منابع انساني سازمانها ايفا ميكند. نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها به عنوان يك ابزار اجرايي مديريت مشاركتي است. در اين نظام كليه افراد سازمان درباره روشها و حل مسائل و ارتقاء بهرهوري فعالانه انديشه كرده و حاصل آنرا در قالب طرحها و پيشنهادها به سازمان ارائه ميكنند.
نظام پيشنهادهاي سازمانهاي دولتي در جهت بهبود مستمر به منظور تعالي سازماني تدوين و اجرا ميگردد. در واقع نظام پيشنهادها تكنيكي است كه از طريق آن ميتوان به يافتههاي ذهني و انديشههاي سرمايههاي انساني در حل مسائل و ايجاد سؤالات جديد و راهحلهاي بهينه، در راستاي فرهنگ تغيير و بهسازي و بهبود مستمر سازمان دست يافت. بهعبارت ديگر، نظام پيشنهادها، فرمانبري از دانايي و بگردش انداختن انديشه است و از اين رهگذر، سازمان آمادگي ورود به دوره بلوغ و ترويج روحيه مشاركت را پيدا ميكند.
آنچه در نظام پيشنهادها به عنوان اهداف آرماني و در حقيقت بهعنوان فلسفه به كارگيري آن مطرح است، افزايش توان سازمان در مقابل خواستهاي متغير مصرفكنندگان خدمات يا محصولات آن بنگاه از طريق ارج نهادن به فضايل و توانائيهاي انسان و همسو كردن اهداف كاركنان با اهداف شركت و نهايتا" به كارگيري صحيح تجربه، انديشه، آراء و عقايد آنها در هر رده شغلي و در هر بخش سازماني است.