سه شنبه ۰۵ فروردین ۹۹ | ۱۲:۵۵ ۸۵ بازديد
ماهيگير و تابه
دو مرد در كنار درياچه اي مشغول ماهيگيري بودند. يكي از آنها ماهيگير با تجربه و ماهري بود اما ديگري ماهيگيري نميدانست. هر بار كه مرد با تجربه يك ماهي بزرگ ميگرفت، آن را در ظرف يخي كه در كنار دستش بود ميانداخت تا ماهي ها تازه بمانند، اما ديگري به محض گرفتن يك ماهي بزرگ آنرا به دريا پرتاب مي كرد.
ماهيگير با تجربه از اينكه مي ديد آن مرد چگونه ماهي را از دست مي دهد بسيار متعجب بود.
لذا پس از مدتي از او پرسيد : چرا ماهيهاي به اين بزرگي را به دريا پرت مي كني ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من كوچك است!
نتيجه گيري:
گاهي ما نيز همانند همان مرد ، شانس هاي بزرگ، شغلهاي بزرگ، روياهاي بزرگ و فرصتهاي بزرگي كه خداوند به ما ارزاني ميدارد را قبول نمي كنيم!