انتظارات متقابل مدير ارشد و زيردستان

۷۸ بازديد

1- درگير كار شويد: مديران خوب در مورد تفويض اختياراتشان بسيار آگاه هستند. ولي نكته‌اي كه مهم است اين است كه آنها به خوبي مي‌دانند كه يك موقعيت خاص در چه زمان به دخالت مستقيم آنها بستگي دارد. در اين زمان‌ها، هيچ بهانه‌اي از طرف مديران زيردست براي وارد كار نشدن، پذيرفته نيست. مديران ارشد از زيردستانشان انتظار دارند كه مسووليت شكست‌ها را به عهده بگيرند و افتخار موفقيت‌ها را به كاركنان زيردستشان نسبت دهند. علاوه بر اين از اين مديران انتظار مي‌رود كه شجاعت لازم را براي دادن اخبار بد داشته باشند. اگر بايد كارخانه‌اي بسته شود، آنقدر جرات داشته باشيد كه خبر را خودتان حضوري به اطلاع كاركنان برسانيد.

معمولا از مديران زير دست مدير ارشد در سه موقعيت خاص انتظار دخالت در كارها مي‌رود.

-  زماني كه فردي تعهداتش را به خوبي انجام نمي‌دهد.

-  زماني كه مسائل مهم مربوط به كاركنان مانند درگيري رخ مي‌دهد.

-  در زمان بحران.

 

مدير بودن، دليل كار نكردن نيست

2- ايده‌پردازي كنيد: يك فرد ايده‌پرداز، گنج باارزشي است. معمولا ايده‌پرداز‌ها در سازمان‌ها تشويق نمي‌شوند، ولي همان‌ها هستند كه ضامن موفقيت سازمان هستند. بسياري از مديران ايده‌هاي بسيار خوبي به ذهنشان مي‌رسد، ولي آنها را بيان نمي‌كنند. مديران ارشد انتظار دارند كه زيردستان مستقيم‌شان هميشه ايده‌هايشان را به زبان بياورند.

3- مشتاق همكاري كردن باشيد: عجيب است كه بدانيم چقدر افرادي كه مايل به همكاري كردن و به اشتراك گذاشتن نتايج كاريشان هستند، محدودند؛ جالب اينجا است كه بسياري از افراد به خوبي مي‌دانند كه در صورتي‌كه با ديگران همكاري كنند، نتايج خيره‌كننده‌اي به دست مي‌آورند، ولي باز هم از اين كار خودداري مي‌كنند. مهم نيست كه افراد يكديگر را دوست داشته باشند يا خير، روابط شخصي آنها نبايد روي كيفيت كارشان تاثير بگذارد.

4- مايل به ريسك كردن در كارهاي جديد باشيد: هيچ وقت نتيجه يك كار جديد از پيش مشخص نيست، به همين دليل مردم معمولا مايل به همكاري كردن در كارهاي جديد نيستند، مخصوصا زماني كه اين كار جديد از مرزهاي بخش يا سازمان خودشان فراتر برود. ولي مديران ارشد هميشه دوست دارند كه زيردستان مستقيم‌شان جرات لازم را براي ريسك كردن داشته باشند.

5- همراه با پيشرفت خودتان، از كاركنانتان هم رهبر بسازيد: بسياري از مديران در مورد خودشان بسيار خودراي هستند. تنها به پيشرفت خودشان فكر مي‌كنند و به هيچ وجه به فكر كاركنان‌شان نيستند. در حالي كه مديران ارشد انتظار دارند كه مديران زيردست‌شان حتي بيش از موفقيت و پيشرفت خودشان به پيشرفت كاركنان‌شان اهميت بدهند.

يك سيگنال مهم نشان دهنده اين كه مديران به پيشرفت زيردستان‌شان اهميت مي‌دهند، همكاري كردن در ارزيابي‌هاي كارآيي است. مديران ارشد انتظار دارند كه مديران زيردستشان خودشان به صورت مستقيم در اين ارزيابي‌ها حضور داشته باشند و به كاركنان‌شان در مورد عملكردشان بازخور بدهند.

6- به روز باشيد: هيچ چيز كسل كننده‌تر از نشستن در جلسه با افرادي نيست كه نمي‌دانند در دنياي اطرافشان چه مي‌گذرد. مديران ارشد انتظار دارند كه مديران زيردست‌شان در جريان اخبار روز دنيا باشند. چرا كه اتفاقاتي كه در دنيا روي مي‌دهد، مستقيما روي سازمان تاثير مي‌گذارد. سازمان‌ها در دنيا فعاليت مي‌كنند و تصميماتشان را براساس رويداد‌هاي دنيا شكل مي‌دهند، پس بايد بدانند كه چه اتفاقاتي در حال روي دادن است.

علاوه بر اين مديران بايد در مورد مشتريان هم اطلاعات كافي داشته باشند. موضوعاتي از اين قبيل كه مشتريان چه تغييراتي مي‌كنند، تكنولوژي و رويداد‌هاي دنيا چه تاثيري روي آنها مي‌گذارد و موضوعاتي از اين قبيل.

7- پيش‌بيني كنيد: يكي از نتايج در جريان اخبار دنيا نبودن اين است كه سازمان دچار مشكلاتي مي‌شود كه مي‌توانست رخ دادن آنها را پيش‌بيني كند. مشكلاتي كه در اين صورت يا ديرتر از زمان لازم موفق به حل كردن آنها مي‌شود يا اينكه هرگز نمي‌تواند آنها را حل كند. هميشه مواظب باشيد كه به صورت عكس‌العملي كار نكنيد و كمي ‌پيش‌تر از جلوي پايتان را هم ببينيد. افرادي كه هميشه حواسشان به دور و برشان هست، بهترين گزينه‌هاي رهبري هستند.

8- مسوول پيشرفت خودتان باشيد: مديران ارشد انتظار دارند كه مديران زيردستشان هميشه براي بهتر شدن تلاش كنند. براي ياد گرفتن بيشتر حتما لازم نيست به دانشگاه برگرديد. در بسياري از زمان‌ها اين پيشرفت كردن با در جريان افراد و ايده‌هاي جديد قرار گرفتن اتفاق مي‌افتد. از مديرتان راهنمايي بخواهيد؛ اگر او شما را راهنمايي نكرد، به سراغ همكاران و زير دستانتان برويد. سعي كنيد كارهاي چالش بر انگيز را بر عهده بگيريد، از اين نوع كارها بسيار بيشتر از كارهاي ساده ياد مي‌گيريد. مسلما انجام اين كار قدري شجاعت لازم دارد، چرا كه شايد نتيجه كار چندان جالب از كار در نيايد. ولي در عوض نشان مي‌دهد كه شما به پيشرفت خودتان اهميت مي‌دهيد. اين كار شما را براي انجام دادن كارهاي دشوارتر در آينده آماده مي‌كند.

9- براي همه فصول بازيكن خوبي باشيد: خوب بودن و انجام كارهاي بالا در شرايطي كه اوضاع آرام است، كار چندان دشواري نيست. سوال اينجا است كه در زماني كه شرايط بحراني مي‌شوند شما چه كار مي‌كنيد؟ افرادي كه در اين شرايط بتوانند كارها را به خوبي مديريت كنند به چشم مديران ارشد مي‌آيند و از آن پس روي آنها حساب ويژه‌اي مي‌شود. افرادي كه مي‌توانند در اوضاع آرام از خود عملكرد خوبي نشان دهند، بسيار زيادند؛ ولي تنها تعداد كمي ‌از آنها مي‌توانند اين عملكرد درخشان را در شرايط بحراني هم حفظ كنند.

 

انتظارات مديران از مدير ارشد

مسلما مديران زير دست هم از مدير ارشدشان انتظاراتي دارند

1- جهت درست بدهيد: اگر من رهبر هستم، وظيفه دارم جهت سازمان را به وضوح مشخص كنم. اينكه چرا اين جهت و هدف براي ما مهم است را به روشني بيان كنم و بگويم كه در صورتي كه به اين هدف برسيم چه مزايايي به دست مي‌آوريم. مديران ارشد بايد نتايج را به صورت عددي به زير دستانشان نشان دهند؛ تنها گفتن اين موضوع كه نتايج بايد بهتر از اين باشد، براي كاركنان كافي نيست. بايد به وضوح به كاركنان گفته شود كه چه انتظاراتي از آنها مي‌رود.

2- هدف‌گذاري كنيد: يك مدير ممكن است فكر كند كه كارش را به خوبي انجام مي‌دهد؛ ولي تا زماني كه هدفي براي رسيدن وجود ندارد، نمي‌توان ميزان پيشرفت او به سوي هدف را سنجيد. علاوه بر اهداف تيمي‌هر فرد بايد بداند كه به چه اهدافي بايد برسد و زمان گرانبهايش را روي چه كاري سرمايه گذاري كند. زماني كه اهداف مشخص باشند، تشويق و پاداش هم به صورت عادلانه صورت مي‌گيرد.

3- بازخوردهاي دقيق، زياد و سريع به مديران زير دست بدهيد: مديران ارشد با بازخورد دادن به مديران زيردست‌شان نشان مي‌دهند كه به پيشرفت آنها اهميت مي‌دهند و مي‌خواهند كه آنها آينده درخشاني داشته باشند. كاركنان نبايد براي گرفتن بازخورد منتظر گزارش‌هاي سالانه شوند. علاوه بر اين بايد به كاركنان ارزيابي دقيقي از كارهايشان ارائه داد. تنها گفتن آفرين و احسنت كافي نيست. همين فردي كه كارش را خوب انجام داده است، مسلما با گرفتن يك ارزيابي دقيق مي‌تواند حتي بهتر از اين هم عمل كند.

4- مصمم و سر وقت باشيد: تنها مصمم بودن بدون سر وقت بودن، كافي نيست. بايد هميشه تصميمات را در زمان لازم گرفت و نبايد تصميمات را بدون گذاشتن وقت و انرژي لازم اخذ كرد. زماني كه اوضاع بحراني مي‌شود، مدير را بايد زود خبر كرد. مشكل اينجا است كه افراد اكثرا فكر مي‌كنند كه كمك گرفتن از مدير نوعي نشانه ضعف تلقي مي‌شود. در نتيجه تنها زماني به سراغ مدير مي‌روند كه فكر مي‌كنند اوضاع پيچيده تر از آن شده است كه خودشان از پس آن بر بيايند. در حالي كه كمك گرفتن نه نشانه‌اي از ضعف كه نشانه‌اي از اعتماد به نفس است.

5- در دسترس باشيد: زماني كه مدير ارشد از زير دستانش انتظار دارد كه او را در جريان رويداد‌ها قرار بدهند، بايد در دسترس هم باشد. مسلما اين كار به صلاح خود مدير ارشد هم هست. در بسياري از موارد مديران ارشد از اين موضوع كه يك فرد خاص مي‌خواهد سازمان را ترك كند، تا زماني كه نزديك در نرسيده است، مطلع نمي‌شوند. در حالي كه اگر زودتر اطلاع بيابند، مي‌توانند جلوي او را بگيرند. علاوه بر اين كاركنان و مديران زير دست بايد بدانند كه اگر به مدير ارشد اخبار بد بدهند، او آنها را براي دادن آن خبر باز خواست نمي‌كند. آنها بايد بدانند كه مدير ارشد مي‌داند كه زماني كه آنها به او مراجعه مي‌كنند، در بسياري از مواقع اوضاع چندان جالب نيست و اتفاق بدي رخ داده است.

6- صادق و صريح باشيد: افراد زمان بسياري را صرف فكر كردن به اين موضوع مي‌كنند كه يك خبر خاص را چگونه منتقل كنند كه فرد مقابل ناراحت نشود. اين موضوع مخصوصا در ارزيابي‌ها خودش را نشان مي‌دهد.

در ارزيابي‌ها صريح باشيد: مثلا به جاي اينكه بگوييد «سخت كوش»، بگوييد «هدف محور». تنها گفتن حقيقت براي پيشرفت افراد كافي نيست. اگر مي‌توانيد موضوعي را در لفافه بگوييد كه چه بهتر؛ ولي حتي اگر نمي‌توانيد اين كار بكنيد هم حقيقت را به كاركنانتان بگوييد.

برنامه‌هاي حقوق و پاداش عادلانه ارائه دهيد: افراد مايلند كه با عدالت با آنها برخورد شود، به صورتي كه عملكردشان در دستمزدشان نمايان باشد. كاركنان بايد بتوانند از روي عملكردشان پاداش آخر سالشان را حدس بزنند؛ چرا كه اگر اهداف روشني وجود داشته است، آنها مي‌فهمند كه چقدر در رسيدن به آن اهداف موفق بوده‌اند. اين روند‌ها نبايد در لفافه و به صورت راز باشند.

منبع: HBR

سريما نازاريان

روزنامه دنياي اقتصاد

/**/
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد