دكتر دمينگ معتقد بود چنان كه خود را عوض كنيم هر كاري را بهتر مي توانيم انجام دهيم. هدف دمينگ ايجاد يك طرز فكر ساده در مردم و شكستن الگوهاي سنتي آن ها بود. شركت هايي كه فلسفه دمينگ را به كار گرفتند به خوبي واقفند كه اين كار پشتكار و زمان زياد زيادي مي برد.
توصيه هاي چهارده گانه دمينگ:
1- براي بهبود خدمت و كالا، هدفي پايدار ايجاد كنيد، با اين قصد كه رقابت كنيد و در صحنه تجارت باقي بمانيد و اشتغال زايي كنيد.
2- فلسفه جديد مديريت را پذيرا شويد. ما در عصر اقتصادي جديد هستيم. مديريت غربي بايد براي مبارزه بيدار شود، بايد مسئوليت ها را بياموزد و تغيير را رهبري كند.
3- وابستگي به بازرسي براي رسيدن به كيفيت را كنار بگذاريد. با ايجاد كيفيت كالا در همان محل، نياز به بازرسي انبوه را حذف كنيد.
4- بر اساس عامل قيمت تجارت نماييد، در عوض هزينه كل را كمينه كنيد.
5- نظام توليد و خدمات را هميشه بطور ثابت بهبود بخشيد تا كيفيت بهره وري بهبود و در نتيجه هزينه ها كاهش يابد.
6- آموزش در حين كار را ايجاد نماييد.
7- رهبري ايجاد كنيد. هدف رهبري بايد كمك به كاركنان، ماشين آلات و ابزار آلات براي انجام دادن بهتر شغل باشد.
8- ترس را بيرون برانيد تا اينكه هركس بتواند در شركت كار پربازده داشته باشد.
9- سدهاي بين بخش ها را بشكنيد، كاركنان بخشهاي تحقيق، طراحي، فروش و توليد بايد بصورت كم تيم كار كنند تا مشكلات توليد را حل كنند.
10- شعارها، نصيحتها و هدفهاي توخالي كه كار بي نقص و سطوح جديدي از بهره وري را مي طلبد، كنار بگذاريد. اين نصيحت فقط روابط تبليغاتي ايجاد مي كند، علت هاي اصلي كيفيت پايين به نظام (سيستم) برمي گردد و خارج از قدرت كاركنان است.
11- الف) استانداردهاي كاري (كمي) را در كارخانه حذف نماييد، رهبري را جايگزين آن كنيد. (ب) مديريت هدف گرا را حذف كنيد، مديريت عددگرا و اهداف عددي را حذف نماييد. رهبري را جايگزين آن نماييد.
12- الف) سدهايي كه مانع مي شود تا كارگر به كارگري خود افتخار كند، از بين ببريد.(ب) سدهايي را كه مانع مي شود مهندسان و مديران به كار خود افتخار كند، نابود كنيد.
13- برنامه آموزشي و خود بهبود دهي كارآمد ايجاد نماييد.
14- همه را در شركت براي ايجاد تغيير بسيج كنيد. تغيير و تحول شغل همه است.
در زير پاره اي از نقطه نظرات دمينگ ارائه گرديده است:
1- سودهاي واقعي از طريق مشتريان وفادار حاصل مي شود نه از طريق مشترياني كه فقط راضي هستند. اين سود 6 تا 8 برابر از مشتريان ديگر بيشتر است.
شركتي كه به دنبال جذب مشتريان دائمي است درآمدهاي بسيار بالاتر از شركتي دارد كه فقط به رد كردن محصولات خود مي انديشد.
2- مشتريان با ارقام حسابداري شركت گول نمي خورند.
3- تحقيقات نشان مي دهد كه يك مشتري راضي حدوداً براي 8 نفر محصول را تبليغ مي كند و يك مشتري ناراضي حدوداً به بيش از 20 نفر توضيح خواهد داد كه چه عذابي كشيده است.
4- كيفيت در اتاق هيئت مديره ايجاد مي شود.
5- كيفيت، غرور استاد كاري است.
6- گزارش هاي مالي واقعيت نيستند. آنها شرح اوضاع مالي گذشته اند. يعني يك تصوير تك بعدي از يك دنياي چند بعدي
7- مشكلات رقابتي ما به دليل كاركنان حاضر در سيستم نيست بلكه به دليل ضعف مديريت است.
8- پيوسته و هميشه بايد سيستم توليد و ارائه خدمات را بهبود بخشيد.
9- ترس را از بين ببريد.
10- شعارها، اصرارها و تعيين اهداف را براي نيروي كار حذف كنيد.
11- سهميه بندي رقمي براي نيروي كار را كنار بگذاريد و به جاي آن رهبري را جايگزين كنيد.
12- از تعيين اهداف رقمي براي مديران دست برداريد. رهبري را جايگزين كنيد.
13- نظريات اقتصادي مي گويد : «دانش عنصر كليدي كيفيت است + دو عنصر : سرمايه و نيروي كار اما دمينگ مي گويد. «آگاهي عميق + دانش فني+ سرمايه + نيروي كار مي تواند رمز كيفيت و بهبود پيوسته باشد.»
14- اين مديران ارشد هستند كه به آگاهي عميق احتياج دارند.
15- كيفيت فقط در صورتي به دست مي آيد كه افراد حاضر در سيستم احساس امنيت كنند و از كاري كه انجام مي دهند لذت ببرند.
16- -94 درصد مشكلات، ناشي از سيستم هستند و فقط 6 درصد آنها ماهيتي ويژه دارند.
17- هر گاه مديريت حربه ترس را به كار گيرد، ارقام اشتباه و اطلاعات گمراه كننده دريافت خواهد كرد.
18- عمل بدون آگاهي، به خصوص آگاهي عميق، مي تواند يك سيستم كاملاً خوب را تخريب كند.
19 - WIN-LOSE -SYSTEM خوب نيست. WIN-SYSTEM-WIN خوب است.
20- در مورد موقعيت هايي كه براي تكميل كار نياز به همياري است، ايجاد رقابت، ضدبهره وري است. به عبارت ديگر، ايجاد رقابت بين كارگران وقتي علت عمده نوسان عملكردها، خود سيستم باشد به تنش خواهد انجاميد و از بهبود و حتي رقابت هم خبري نخواهد شد.