1- زورگو و متخاصم
اين شخصيت عصباني و متخاصم است و عصبانيت خود را با اعمال زور نشان ميدهد. خصومت، كينهتوزي، استفاده از كلمات نيشدار، امتناع از كارهاي گروهي و خودپسندي و تكبر از جمله ويژگيهاي اين افراد است. آنها دلشان ميخواهد هميشه غالب و مسلط باشند و سعي ميكنند با توسل به هر شيوه و روشي به خواستههاي خود برسند.
راه حل: در مقابل آنها بايستيد، اما سعي نكنيد با آنها بجنگيد. هرگز رفتار آنها را تحمل نكنيد بلكه در مقابل آنها قاطع، محكم، جسور و با اعتماد به نفس باشيد.
2- هميشه شاكي
از نظر اين افراد تنها چيزي كه زندگي به آنها عطا كرده، بدشانسي است. آنها به جاي پيدا كردن راه حل براي مسائل و مشكلات، عادت كردهاند كه شكايت كنند و بهانه بگيرند. نگرشهاي اين افراد مسموم و متاسفانه بيماري آنها واگير است. اين افراد بندرت سعي ميكنند شرايط ناخواسته را تغيير دهند، در عوض دائم دقيقا مثل بچهاي كه به او اجازه كاري داده نميشود رفتار ميكنند. اجازه ندادن باعث منفيبافي او ميشود. جمله معروف آنها اين است: « هيچ كس مرا دوست ندارد».
راه حل: به اين افراد نشان دهيد كه مسائل آنها را ميبينيد و ميشنويد، زيرا آنها به محيط حمايتي و تشويق احتياج دارند. همچنين بايد سطح فشار و استرس را براي اين افراد پايين آورد. علاوه بر اين به آنها اجازه شكايت كردن ندهيد، مگر زماني كه راه حلي براي مشكل پيش آمده داشته باشند.
3- وسواسي و كمالگرا
اين افراد دلشان ميخواهد كارها به بهترين نحو ممكن انجام گيرد. چنين افرادي در عين حال كه ممكن است خستهكننده و ملالآور به نظر رسند، اما داراي مهارتهاي تجزيه و تحليلياند كه مستلزم توجه زياد به جزئيات است. استانداردهاي عملكرد اين افراد در سطح بسيار بالايي قرار دارد. در برخي مواقع كار خوبي كه توسط ديگران مورد تمجيد واقع ميشود از نظر اين افراد قابل قبول نيست. جمله معروف آنها اين است:« اين كار ميتوانست بهتر انجام شود».
راه حل: در صورتي كه در برخورد با اين افراد، واقعيتها و منطق را ارائه دهيد، ميتوانيد بهترين بهره را از آنها ببريد. در عين حال حرفهاي اين افراد را درباره بهتر انجام شدن كارها جدي نگيريد. آنها معمولا نقاط ضعف خودشان را بيان ميكنند نه نقاط ضعف شما را. سعي كنيد با اين افراد به گونه اي كار كنيد تا بتوانند انتظارات واقعي براي خود و ديگران داشته باشند و مطابق انتظارات واقعي عمل كنند.
4- افراد يخي
اين افراد براي تغيير آمادگي ندارند و هر تغييري – هر چند كوچك – ميتواند آنها را نگران و آشفته سازد و آغازي براي رفتار منفي در آنها باشد. جمله معروف آنها اين است:« راه قديمي بهتر است».
راه حل: در مقابل اين افراد صبور باشيد، زيرا ممكن است در مسير انجام تغييرات مانع تراشي كنند. اين افراد را در تغيير درگير كنيد يا از تغييرات تدريجي براي ايجاد فرصت مناسب براي آنها استفاده كنيد.
5- افراد بسته
راههاي برقراري ارتباط با اين افراد مسدود است. اين افراد بسيار تودار و ديرجوش هستند و تنهايي و خلوت را به بودن در ميان جمع ترجيح ميدهند. آنها هرگز درباره تفكرات و احساسات خود صحبت نميكنند و به همين دليل ارتباطات محدودي دارند. « حوصله ندارم» يا « فعلا وقت ندارم» از جملاتي است كه آنها براي فرار از جمع از آن استفاده ميكنند .
راه حل: براي برقراري ارتباط با اين افراد بايد حوصله كنيد. ممكن است مدتي طول بكشد تا اين گونه افراد احساس راحتي بكنند و با شما راحتتر و بهتر برخورد كنند. هنگام صحبت با اين افراد از سوالات باز استفاده كنيد و آنها را به شركت در بحثها تشويق كنيد.
6- كم حرف و منفعل
اين افراد زياد سخن نميگويند. حتي اگر اصرار كنيد، فرياد بكشيد يا از آنها خواهش كنيد، جوابي بيشتر از آري يا خير نخواهيد شنيد. اين افراد حتي زماني كه بايد از حقوق خود دفاع كنند، ساكت ميمانند. در نتيجه غالباً مورد ظلم قرار ميگيرند. فرد منفعل هميشه احساس ناامني ميكند و اعتماد به نفس بسيار پاييني دارد. آنها غالباً از شركت در تصميمگيريها امتناع ميكنند و يا نظري ارائه نميدهند.
راه حل: اين افراد شديداً به اعتماد به نفس و حمايت احتياج دارند و بايد بطور مستقيم از آنها انجام اموري را كه ميتوانند انجام دهند خواسته شود. تشويق نيز در ايجاد اعتماد به نفس آنها بسيار موثر است.
7- افرادي كه مي گويند: «كار من نيست»
اين افراد دائم از زير بار قبول مسئوليتهاي بيشتر شانه خالي كرده و منفي بودن خود را با رد كردن انجام كارهايي كه بايد برعهده بگيرند، ظاهر ميكنند . معمولاً دوستان و همكاران اين افراد بايد كارهاي مربوط به آنها را انجام دهند و اين در حالي است كه اين افراد انجام آن كارها را جزء وظايف آنها ميدانند نه وظايف خودشان_ جمله معروف آنها اين است: «اين كار جز وظايف و شرح شغلي كه من بايد انجام دهم نيست».
راه حل: سعي كنيد شرح شغل اين افراد را واضح و روشن در اختيار آنها قرار دهيد، تا جايي براي توجيهات آنها باقي نماند. بازرسي و كنترل غير محسوس نيز در برخي مواقع مي تواند كارساز باشد.
8- شايعه پراكنها
اين افراد از شايعه بعنوان سلاح قوي جهت كنترل روي ديگران و محيط استفاده ميكنند . آنها با پخش شايعه و درگير كردن ديگران در مسائل مربوط به آن لذت ميبرند و احساس مهم بودن ميكنند . جمله معروف آنها اين است: « اجازه بده من بگويم چه اتفاقي دارد ميافتد».
راه حل: بهترين راه جلوگيري از شايعهسازي در سازمان، دادن اطلاعات و حقايق لازم و كافي به افراد است. وقتي افراد سازمان از كليه اطلاعات مربوط به مسائل سازمان آگاهي داشته باشند، به شايعه و افراد شايعهپراكن توجهي نميكنند. در نتيجه انگيزهاي براي اين افراد بمنظور ايجاد شايعه و پخش آن باقي نميماند.
9- افراد منفي گرا
اين افراد نگرش بدي نسبت به دنيا دارند. آنها فكر ميكنند كه دنيا بر سرشان خراب شده است. آنها از شيوه انجام امور ناراضي هستنــد و مهم نيست شما چقدر تلاش كنيد تا كاري برايشان انجام دهيد. در واقع اين افراد هميشه نيمه خالي ليوان را ميبينند و براي انجـــام يك كار بيشتر بر عواقب منفي آن تأكيد دارند تا نتايج مثبت. اين افراد اعضاي خوبي براي كارهاي گــــروهي نيستند. جمله معروف آنها اين است:« من ميدانـم اين كار شدني نيست».
راه حل: تغيير نگرش افراد منفيگرا كار آساني نيست. اما شما بايد آنها را مجبور به تطبيق با عادتهاي مثبت كنيد تا از عادتهاي منفي دور شوند. ايجاد تفكرات مثبت و نشان دادن نتايج خوب كارهايي كه او اميدي به انجام آنها نداشته است، ميتواند به اين اشخاص كمك كند.
10- افراد غير متعهد
اين افراد آنقدر براي انجام كاري بهانه ميآورند تا شخص ديگري آن را انجام دهد و يا آنقدر در انجام تصميمي تعلل ميكنند كه ارزش آن از بين ميرود. آنها كار خود را بطور جدي انجام نميدهند، زيرا كار براي آنها اولويت ندارد. انجام امور شخصي و پرداختن به مسائل غيركاري براي آنها مهمتر از انجام كارهاي سازماني است. جمله معروف آنها اين است: « او ميتواند منتظر شود».
راه حل: دليل اصلي تأخير و تعلل آنها را سوال كنيد. اين افراد معمولاً احتياج به اهداف و استانداردهاي واضح و انتظارات رسمي دارند و اينها بايد به او ابلاغ شود. همچنين آنها به يك سيستم نظارتي بسته نيازمندند تا نتوانند براحتي از زير كار شانه خالي كنند.
11- افراد هميشه منتقد
اين افراد هميشه با كلمات نيشدار و انتقادات بيمورد خود، ديگران را آزار ميدهند.آنها درباره هر ايدهاي، انتقادات خاص خود را دارند؛ چه آن ايده، خوب باشد يا بد_ هدف اين افراد مخالفت با تمام چيزهايي است كه گفته ميشود. آنها هر جا ميروند مشكلات را پيدا ميكنند. جمله معروف اين افراد اين است:«ايده بدي است».
راه حل: در مذاكره و گفتگو با افراد انتقادكننده بر اطلاعات تمركز كنيد. از آنها درباره علت انتقاد و مخالفتشان سوال كنيد و هميشه آنها را براي اطلاعات بيشتر تحت فشار قرار دهيد. هرگز رفتارهاي نامناسب چنين افرادي را تأييد نكنيد.
12- افراد خودخواه
افراد خودخواه، هميشه ميخواهند راه خود را ادامه دهند و فكر ميكنند همه چيز را ميدانند. در واقع اين افراد ميخواهند نداشتن امنيت خود را به گونهاي پنهان كنند.
راه حل: با اين افراد تنها بر اساس حقايق و واقعيتها رفتار كنيد. قبل از ملاقات با آنها تمام اطلاعات مورد نياز را بدست آوريد و خود را براي پاسخ به سوالات آنها آماده كنيد. به ياد داشته باشيد برخورد تهاجمآميز يا تسليم در برابر آنها كارساز نخواهد بود.
13- افراد فداكار( قرباني)
اين افراد قلب خونين سازمان هستند. آنها زود سركار ميآيند و دير ميروند و يار و پشتيبان همكاران و دوستانشان هستند. از آنها هر كاري كه بخواهيد انجام ميدهند، زيرا اين افراد معمولاً به دليل مسائل شخصي ترجيح ميدهند بيشتر اوقات زندگي خود را در محيط سازمان بگذرانند. در صورتي كه از خدمات آنها قدرداني نكنيد، منفيگري آنها آغاز ميشود. جمله معروف افراد فداكار اين است:« من زندگيام را وقف اين شركت كردم، ولي براي هيچكس مهم نيست».
راه حل: به حرفهاي اين افراد گوش دهيد و به آنها نشان دهيد كه وجودشان تا چه اندازه براي سازمان اهميت دارد. از تلاشها و همكاري آنها صميمانه قدرداني كنيد و اين كار را در حضور ديگر كاركنان انجام دهيد.
14- افراد خود سرزنش كن
اين افراد همواره كمبودهايي را در عملكرد كاري و رفتاري خود مييابند و دائم خود را ملامت ميكنند . آنها از هيچ يك از جنبههاي زندگي شخصي و كاري خود راضي نيستند. جمله معروف آنها: « من توبيخ خواهم شد. من ميتوانستم اين كار را بهتر انجام دهم».
راه حل: اعتماد به نفس آنها را بالا ببريد و از كارهاي مثبت و خوب آنها قدرداني كنيد. به آنها نشان دهيد آنطور كه خودشان فكر ميكنند بي دست و پا و كار خراب كن نيستند.
15- افراد پرحرف
اين افراد به قدري حرف ميزنند كه اجازه صحــــبت به افراد ديگر نميدهند. جالب اينجاست كـه بيشتر حرفهاي آنها اصلاً ربطي به موضوع مورد بحث ندارد و صرفاً از دست دادن وقت و زمان مفيد است.
راه حل: برخورد با اين افراد اين است كه به آنها تنها چند دقيقه فرصت صحبت كردن داده شود. در صورتي كه باز هم به حرف زدن ادامه دادند، به هيچ وجه رفتار آنها را تحمل نكنيد. به آنها بگوييد، بايد برويد و فرصتي براي گوش دادن به حرفهاي آنها نداريد.
16- افراد نامنظم
اين افراد در انجام وظايف و شركت در جلسات، نظم و ترتيب را رعايت نميكنند و نوعي آشفتگي در رفتار و كردار آنها ديده ميشود. آنها دائم به دنبال وسائل خود ميگردند و هميشه در جلسات تأخير دارند.
راه حل: براي برخورد با اين افراد نظم و انضباط را عامل مهمي در ارزيابي عملكردشان اعلام كنيد و آنها را به مرتب بودن تشويق كنيد.
17- افراد بي مسئوليت
اين افراد تحمل قبول مسئوليت يا توبيخ بابت اشتباه را ندارند. آنها از زير بار مسائل شانه خالي ميكنند و انگشت اتهام خود را هميشه به سمت ديگران نشانه ميروند. جمله معروف آنها اين است: « من اين كار را نكردم، فلاني آن كار را انجام داد».
راه حل: با آنها قاطع برخورد كنيد و بطور مستقيم اشتباهشان را با دليل برايشان توضيح دهيد تا نتوانند اشتباه را به ديگري منتقل كنند.
18- افراد پوست تخممرغي
اين افراد بسيار حساس هستند و بياهميت ترين مسائل آنها را ناراحت ميكند. روحيه حساس آنها باعث ميشود ديگران در برخورد با آنها بسيار محتاط باشند و از برقراري ارتباط با آنها احساس راحتي نكنند.
راه حل: بازخورد، به اين افراد بايد سريع و مستقيم نباشد، بلكه به آرامي و با توجه به شخصيت آنها باشد. در برقراري ارتباط با آنها شخصيت حساسشان را در نظر بگيريد.
19- افراد ريزنگر
اين افراد همواره ميگويند:« من احتياج به چك كردن مجدد كار دارم، شايد چيزي از زير دستم رد شده باشد.» آنها به جزئيترين و ريزترين موارد يك مسئله توجه ميكنند و گاهي به خاطر يك مسئله كوچك اوقات ديگران را تلخ ميكنند.
راه حل: آنها را عادت دهيد در كنار توجه به جزئيات به مسائل كلي و اصلي توجه كنند. آنها بايد ياد بگيرند كليات و جزئيات را با هم در نظر بگيرند و به دليل مسائل جزئي كل پروژه را به تأخير و خطر نياندازند.
20- افراد خيلي خوب
اين افراد به نظر مي رسد كه با شما موافق هستند، اما چنانچه كاري را كه آنها از شما خواسته اند انجام ندهيد، مسئله ساز ميشوند.
راه حل: اين افراد به تأييد بسيار نياز دارند. به آنها نشان دهيد، دوستشان داريد و برايشان ارزش قائليد.