1- تصميمگيري احساسي:
تبعيت از انگيزههاي آني «چشمهايت را ببند، بعد بپر» بدون تأمل و آزمايش؛ انتخاب اولين راهحل يا راهكاري كه پيش رو قرار ميگيرد.
2- تصميمگيري شهودي:
«بنظر درست ميآيد»؛ انتخابي خودكار و ناخودآگاه بر مبناي«هارموني دروني»؛
3- تصميمگيري مطيعانه:
«هرچه شما بفرماييد قربان»؛ عاري از اعتماد به نفس؛ «بگذار يكي ديگر تصميم بگيرد»؛ «طرحها و نقشههاي كس ديگري را دنبال كن».
4- تصميمگيري اجتنابي:
به تعويق انداختن، «حالا بگذار، بعد از روي پل رد شو»؛ مسامحهكاري، اجتناب، اميد به اين كه كسي باعث شود يا اتفاقي بيافتد كه فرد مجبور نباشد تصميم بگيرد. پشت گوش انداختن، مهلت دادن بخود براي به تعويق انداختن تفكر و عمل.
5- سرنوشتگرايي:
«همهاش روي پيشاني نوشته شده، همانطور كه بايد بشود ميشود» يا همه چيز را به سرنوشت واگذار كردن.
6- تصميمگيري گوش به زنگي:
خود را معذب ديدن، «اگر فلان طور شد چه كار كنم؟»؛ نگراني درباره اينكه تصميم گرفته شده تصميم اشتباهي خواهد بود. فرد به قدري براي تصميمگيري دچار اضطراب ميشود كه كارآيياش براي يك تصميم خوب كاهش مييابد.
7- فلج شدن:
«نميتوانم با شهامت با مسئله رو به رو شوم»؛ يا در مرحله شديدتر: «اگرفلان طور شد؟»؛ بيتصميمي و ترس كامل. اين كه شخص با وجود قبول مسئوليت نتواند به آن نزديك شود.
8- تصميمگيري منطقي:
نقشهكشي، «سبك و سنگين كردن حقايق»؛ در نظر گرفتن ارزشها، اهداف عيني، اطلاعات ضروري، راهكارها و پيامدها و رويكردي منطقي همراه با ايجاد تعادل بين تفكر و احساس.
9- تصميمگيري تكانهاي:
فرد به سرعت و بر مبناي اتفاقات ناگهاني تصميم ميگيرد و هيچگونه ارزيابي منطقي از حقايق ندارد.
10- تصميمگيري اخلاقي:
مبناي تصميم يك منبع اخلاقي است كه ميتواند به تعليمات مذهبي مربوط باشد يا اگر فرد مذهبي نباشد بر اساس اصول اخلاقي شخصي تصميمگيري ميشود.