CRM يا مديريت روابط با مشتري را يكي از كليدهاي تعيينكننده موفقيت شركتها در قرن 21 ذكر كرده اند. از نظر بسياري از شركتها، CRM راهبردي تجاري است كه سود، درآمد و رضايت مشتري را با لحاظ موارد ذيل برآورده مي سازد.
1) ايجاد سنجشهاي مرتبط با مشتري مانند امور مشتركين
2) تقويت رفتارهاي سازماني به گونهاي كه در جهت تحقق نياز و رضايتمندي مشتري باشد.
3) انجام فرايندهاي متمركز بر مشتري
سازمانها بايد بدانند كه CRM، در دراز مدت ارزش خود را نشان ميدهد. تحقق CRM منوط به آن است كه سازمان آن را به عنوان راهبردي براي كل سازمان تعريف كند.
فعاليتهاي CRM، بايد در قالب چارچوبي تعريف شوند تا به اين ترتيب از انجام برنامهها بر مبنايي راهبردي، متوازن و يكپارچه اطمينان حاصل شود. اين چارچوب را ميتوان در قالب 8 واحد سازنده زير شكل داد:
1) چشم انداز: در چشم انداز، تصوير شركت يا موسسه مشتريگرا ترسيم ميگردد. هدف از اين تصوير مشخص كردن موقعيت تجاري است.
2) راهبرد: براي اجراي CRM بايد راهبردي تدوين گردد كه طي آن مشتري جزء داراييهاي شركت يا بنگاه تجاري تلقي گردد و اين امر با دادن ارزش به مشتري حاصل ميشود. در اين راهبرد اهداف بايد تدوين و استفاده از منابعي كه براي تعامل با مشتريان به كار ميروند، تعيين ميگردد.
3) ارائه ارزش به مشتري: بايد اطمينان يافت كه مجموعه خدمات بنگاه و تعاملات با مشتري نوعي ارزش دائمي را به مشتري ارائه كنند، اين امر در تثبيت موقعيت بنگاه در بازار امري ضروري است.
4) همكاريهاي درون سازماني: بايد ساختار، رفتار و فرهنگ سازماني را به گونهاي متحول نمود كه تمامي كاركنان، شركاء و توليدكنندگان، همگي در خدمت ارائه ارزش به مشتري باشند.
5) فرايندها: مديريت و اداره موثر فرايندهايي چون فرايندهاي هيئت مشتري ( به طور مثال پذيرش مشتريان جديد، پرداختن به خواستهها، نيازها، شكايات آن و همين طور برگرداندن مشتريان از دست رفته) و فرايندهاي تحليلي و برنامهريزي براي شناخت مشتري.
6) اطلاعات: جمعآوري اطلاعات خام صحيح و مسيردادن در جاي مناسب
7) فناوري: مديريت بر دادهها و اطلاعات، درخواست نامههاي مربوط به مشتري، زيرساخت IT و معماري آن
8) سنجشها: اندازهگيري و سنجش شاخصهاي دروني و بيروني توفيق و يا عدم توفيق CRM