برنامهريزي توسعه و توسعه آگاهانه اقتصادي و اجتماعي، تلاش ارزشمندي است كه نياز شديد به دانش و اطلاعات دارد و به جرأت ميتوان گفت كه امروزه پيشرفت و توسع، نمود عيني كاربرد اطلاعات است.
اگر جوامع كنوني را در دو دسته توسعهيافته و درحال توسعه قرار دهيم، مشخصاً به دو گروه ثروتمندان اطلاعاتي و فقراي اطلاعاتي بر ميخوريم. جوامع توسعهيافته و ثروتمندان اطلاعاتي، جوامعي هستند كه به ابزار پيشرفت و توسعه مسلحاند، به جامعه اطلاعاتي به عنوان محصول عصر اطلاعات بدل شدهاند، پيشتاز ميدان تلقي ميگردند و ساير جوامع، دنبالهرو آنها خواهند بود. بديهي است اين جوامع به اهميت اطلاعات پي برده و از تسهيلات آن بهرهمندند. درك اين واقعيت كه در برخي از كشورهاي توسعهيافته بيش از 50% اشتغال نيروي انساني در بخش اطلاعات و صنعت اطلاعرساني است، بر اهيمت موضوع ميافزايد؛ تا جايي كه سهولت در دسترسي به اطلاعات را شاخص تعيينكننده در امر توسعه دانستهاند.
در چنين شرايطي، جوامع درحال توسعه و فقراي اطلاعاتي اگر بخواهند فاصله عميق خود با جوامع پيشرفته را از ميان بردارند بايد از راه كسب دانش و اطلاعات در جهت توسعه بكوشند و تنگناهاي موجود خود را ناشي از به كارگيري ابزارهاي ديروزي براي حل معضلات امروزي بدانند. برنامهريزان و سياستگذاران در اين جوامع با توجه به رسالت خطير و تعهد سنگين خود به عنوان رابط بين حال و آيندهء جوامع خود، بايد توجه لازم را به اين مهم معطوف دارند و تمهيدات و انگيزه لازم براي ايجاد نظام منسجم و هماهنگ اطلاعات و فناوري آن را فراهم نمايند. بنا به نظر پروفسور "پال رومر" استاد دانشگاه بركلي اگر قرار باشد بيش از 60% عوامل رشد و توسعه پايدار را براساس دانش و دانايي بدانيم، لازم است هرگونه برنامهريزي در راستاي تحقق توسعه پايدار را براساس دانش و دانايي و بهرهگيري از فناوري اطلاعات طراحي نماييم و اهميت اين امر به حدي است كه اين مهم هيچگاه نبايد تحتالشعاع كمبودها و صرفهجوييهاي مالي و اقتصادي قرار گيرد، بدين معنا كه هرگاه جامعه با جوامعي با كمبود منابع و تنگناهاي مالي اقتصادي بيشتري مواجه باشند، ضرورت توجه به اين امر، جديتر مينمايد؛ زيرا پرداختن به آن ميتواند فرصتهاي ويژهاي را در مقولههاي مختلف توسعه اقتصادي، اجتماعي و انساني، علمي و كاربردي فراهم نمايد.