اغلب، تاثيرات مثبت دورههاي آموزشي بعلت نبود حمايت هاي لازم جهت بهره گيري از فراگيري، محومي شود. هيچ سازماني براي سرگرمي كاركنان خود را روانه كلاس هاي آموزشي نميكند. انتظار ميرود آموزش بر توانمندي كنوني يا آتي فرد در كمك به سازمان تا حد زيادي تاثير گذارد.
كسب ارزش از آموزش امري جادويي نيست. شما با بهره گيري از يك سري اصول ميتوانيد تغييراتي را كه آموزش براي شما و كاركنانتان در محل كار به ارمغان ميآورد، تضمين نماييد .
نخست، آموزشي كه به ارزش منجر ميشود، تمايل به ادغام و يكپارچگي با ساير سيستمهاي مديريتي دارد. به عبارت ديگر، اقدامات و تصميمهاي آموزشي با توجه به عملكرد سيستمهاي مديريتي، فرآيندهاي برنامهريزي راهبردي، و پروژههاي توسعه شغلي انجام ميگيرد. آموزش بايستي چهارچوبهاي برنامهريزي شده را رعايت نمايد. از اين رو، مشخصا" با نتايج محل كار ارتباط دارد. چنانچه از آموزش بعنوان يك پاداش استفاده شود، يا اهداف آن براي كليه افرادي كه آموزش به آنها مربوط ميشود، شفاف و روشن نباشد، تاثير مثبتي در بر نخواهد داشت.
دوم، آموزشي كه منجر به ارزش ميشود داراي سه مشخصه ميباشد: تدوين برنامه ، اجراي برنامه و پيگيري، كه مشخصه سوم از همه مهمتر ميباشد. مكانيزمها بايد در جاي خود باشند تا موجب تقويت كوشش و تلاش فراگير براي اجرا آنچه آموخته است، شود.
سرانجام، براي اينكه آموزش منجر به افزايش ارزش شود بايد به فراگيران كمك نمود تا از آموختههايشان استفاده كنند بنابراين، كسب ارزش از آموزش مستلزم يكپارچگي، برنامهريزي و پيگيري است. هر چند كسب ارزش مسوليت مشتركي است بر دوش فراگيران و مدير، اما مدير در ايجاد شرايطي كه آموزش در آن به افزايش ارزش منجر گردد، نقش كليدي دارد