پيش از تو

مشاور شركت بيمه پارسيان

پيش از تو

۷۰ بازديد
 

پيش از تو آب معني دريا شدن نداشت

شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت



بسيار بود رود در آن برزخ كبود

اما دريغ زهره ي دريا شدن نداشت



در آن كوير سوخته، آن خاك بي بهار

حتي علف اجازه ي زيبا شدن نداشت



دلها اگرچه صاف ولي از هراس سنگ

آيينه بود و ميل تماشا شدن نداشت



چون عقده اي به بغض فرو بود حرف عشق

اين عقده تا هميشه سرِ واشدن نداشت


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد