دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۱ ۷۸ بازديد
هر قطره آب
اگر چه گندابهاي مسير
/ باور دريايي اش را زدوده اند
با اين همه
/ در ضمير خويش
/ درياي كو چكي است
و من در اين لفظ
/ به مبهم ترين معني
/ كه به هيچ كوزه در نشايدش آوردن
چون ناكجا كه نيست
/ ولي هست
و جز به تجربت
دركي عميق
/ از اين وهم بي رنگ
/ ميسر نمي آيد
من از آن
/ به قال مختصري در مي گذرم
كه به حسي غريب مي ماند
و به جز زباني غريب در نمي آيد
*
دنيا آتشكده ي موقتي است
تا من و تو
/ در آن بنشينيم
نه عبوس
/ كه چون ققنوس
/ دوباره شدن را
/ و به اميد ديداري در ناكجا
مرا اين معني
/ با غروب مأنوس كرده است