دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۱ ۷۰ بازديد
بي مرگ سواران شب حادثه هاييد
خورشيد نگاهيد و در آفاق رهاييد
مرداب كجا فرصت پيدا شدنش هست
آنگاه كه چون موج از اين بحر برآييد
چون صخره صبوريد شب شيطنت باد
رنجوريتان نيست از اين فكر رهاييد
در سينه ي تان زهره ي صد موج نهفته است
حالي كه سبكبارتر از ابر شماييد
شب تا برسد ياد شما مي سد از راه
در ياد شماييم كه آيينه ي ماييد
آن روز نبوديم كه اين قافله مي رفت
با ما كه نبوديم بگوييد كجاييد
مانديم و نرانديم و نشستيم و شكستيم
رفتيد و شنيديم شهيدان خداييد