خاتون

مشاور شركت بيمه پارسيان

خاتون

۷۴ بازديد
 

تا بودي

آماج تهمت ها بود

روح نازك تو

چه بي شرمانه تو را شكستند

پي برگچه ي تكيده

/ بر تارك اندوه

خاتون ما

اي بلا دريده كه بر خاك خفتي

در سوگ تو

با شبنم محزون غروب شهريور گريستم

من درد را

/ گواهي مي دهم

من خانه ام

/ آن سوي درد تو بود

من همسايه ي دردهاي تو بودم

من ديده را به ياد معصوميت تو

/ تر مي كنم

هنگام كه

/ با تو آمدگان

/ شب را به شادي سحر مي كردند

اي زخمي ملامت خودخواهان

خاتون رنج

بانوي عاطفه

بانوي خوب

تو از قبيله گمنامان بودي…



*



براي ما

اي از عشيره ي نادران

هميشه حرفها

/ ناتمام خواهد ماند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد