دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۰ ۷۴ بازديد
تو مثل ستاره
/ پر از تازگي بودي و نور
و در دستت انگشتري بود از عشق
و پاكيزه مثل درختي
/ كه از جنگل ابر برگشته باشد
سر آغاز تو
/ مثل يك غنچه سرشار پاكي
/ زمين روشني تو را حدس مي زد
تو بودي هوا روشني پخش مي كرد
و من
/ هر گلي را كه مي ديدم از
/ دستهاي تو آغاز مي شد
و آبي كه بيشه ي دور مي آمد آرام
/ بوي تو را داشت
من از ابتداي تو فهميده بودم
/ كه يك روز خورشيد را خواهي آورد
*
دريغا تو رفتي!
هراسي ندارم، مهم نيست اي دوست
خدا دستهاي تو را
/ منتشر كرد