دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۰ ۶۹ بازديد
آن سوي قلمرو چشمهامان
درختاني ايستاده اند
هزار بار
سبزتر از اين جنگل كال
بعد از اينجا
اقيانوسي است
/ آبي تر از زلال
يله در بيكرانگي
چونان ابديتي بي ارتحال
*
اي مادران شهيد
سوگوار كه ايد؟
/ دلتگيتان مباد
آنان درختانند
/ بارانند
آنان
/ نيلوفرانيند
كه از حمايت دستان خدا برخوردارند
آبي اند، آسماني اند
نه تو و نه من نمي دانيم
فراتر از دانايي اند، روشنايي اند
*
اين صنوبران
اگر چه با تبر نفرت افتادند
شبانه شبنمند
صبحگاهان آفتاب
چشمهاشان فانوسي است
/ در شب طوفان
كه گره گردباد را مي گشايد
و لبخندشان اقيانوسي است
/ كه تشنگان را
/ بر مي انگيزاند
بيرون اين معين محدود
رودي از ستاره جاري است
/ رودي از شهيد
با سكوت هم صدا شو
تا بشنوي
/ پشت آسمان چه مي گذرد
ما زمستانيم
/ بي طراوت حتي برگ
آنان
/ در هميشه اي از بهار ايستاده اند
/ بي مرگ