دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۱۰ ۶۸ بازديد
اي شهيد اي جاري گلگون
جايت از پندار ما بيرون
رفته اي با اسب خونين يال
اي شهيد اي مرغ آتش بال
حجله ي تو مثل يك فانوس
گشت روشن با پر ققنوس
نور تو در باغ گل پيداست
روشني بخش شب يلداست
نام تو با آفتاب آميخت
صبح را در خانه هامان ريخت
پنجره تا روي سرخت ديد
مهربان شد خانه با خورشيد
مثل باران زير هر بوته
نام خوبت كرده بيتوته
باغها از نام تو سرشار
باغبان با ياد تو بيدار
روي دست سبزه مي باري
در دلت دريا مگر داري
چون بهار آمد كنار رود
بوي گيسوي تو با او بود
ساده مي آيي چنان باران
ساده مي رويي گل ريحان!
هر گل سرخي كه مي كاريم
زير لب نام تو را داريم
ما تو را در قلبها جستيم
خواب را از چشمها شستيم
اي گل خوشبو تو را چيدند
از بلند شاخه دزديدند
اي عزيز امسال، يكسالي است
جاي تو در مزرعه خالي است