اي كه امكان بهاري

مشاور شركت بيمه پارسيان

اي كه امكان بهاري

۶۱ بازديد
 

همزمان با صبح

چشم خورشيدي تو

/ جهت پنجره را مي كاود

دشت روشن شده از روشني رخسارت

/ ابر بيداري در غربت ما مي بارد

بال اگر ذوق پريدن دارد

صبح اگر ميل دميدن دارد

باغ اگر سبزتر از سبز آمد

بركت آب زلالي است

/ كه از چشم ترت مي بارد

باغ بيدار است

باغبان با تپش قلب تو اين مزرعه را

/ سرخ تر مي كارد

بي گمان ماه كف دست تو را مي بوسد

ور نه در سايه ي طولاني شب،

/ شب چه وحشتناك است!

اي كه امكان بهار و آبي

بي اشارات دو چشم تو زمين مي پوسد!

تو چناني كه بهار

/ از دم گرم تو بر مي خيزد!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد