عاشورا

مشاور شركت بيمه پارسيان

عاشورا

۷۷ بازديد

عاشورا

شاعر : كمپاني

هزار حيف نبودم به روز عاشورا
كه يارى تو كنم من بروز عاشورا

ولى تلافى آن مى‏كنم به صبح و مساء
لاندبنك فى كل حال يا جدا

تو كشته گشتى و بس رخنه‏ها به ايمان شد
هزار حيف تنت پايمال اسبان شد

سر منير تو اندر تنور، مهمان شد
لاندبنك فى كل حال يا جدا

افسوس كه عمرى پى اغيار دويديم
از دوست بمانديم و به مطلب نرسيديم

بس سعى نموديم كه به بينيم رخ دوست
جانها به لب آمد، رخ دلدار نديديم

اى حجت حق پرده ز رخسار بر افكن
كه از هجر تو ما پيرهن صبر دريديم

اى دست خدا دست برآور كه ز دشمن
بس ظلم بديديم و بى طعنه شنيديم

شمشير كجت، راست كند قامت دين را
هم قامت ما را كه ز هجر تو خميديم

شاها ز فقيران درت روى مگردان
بر در گهت افتاده به صد گونه اميدى


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد