دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۹ ۷۱ بازديد
كار علي اكبري
شاعر : علي اكبر لطيفيان
همين كه دو تايي به ميدان رسيدند
روي دست خورشيد، شش ماه ديدند
به والله كارش علي اكبري بود
اگر چه علي اصغرش آفريدند
سرش را روي شانه بالا گرفته ست
كسي را به اين سر بلندي نديدند
از اين سمت، علي كه جلوتر مي آمد
از آن سمت ، لشگر ، عقب مي كشيدند
همين كه گلوي خودش را نشان داد
تمامي دل ها به رايش طپيدند
پدر گردنش كج ؛ پسر گردنش كج
چقدر اين دو از هم خجالت كشيدند!
لب كوچكش خشك و حلقوم او خشك
چه راحت گلوي علي را بريدند
عبا گرچه نگذاشت زن ها ببينند
صداي كف و سوت را كه شنيدند