سوغات كربلا - جواد محمدزماني

مشاور شركت بيمه پارسيان

سوغات كربلا - جواد محمدزماني

۷۰ بازديد

سوغات كربلا

شاعر : جواد محمد زماني

 با آن كه در ره است خطرها و بيم ها
سخت است بگذرم ز عسل ها، شميم ها

‏اصلأ درست نيست بمانم در اين قفس
‏در فصل سرخ پر زدن يا كريم ها

سخت است كار با پدر از دست داده ها
اي واي از شكستن قلب يتيم ها

يا اذن رفتنم بده يا جان من بگير
تلخ است حرف «نه» ز دهان كريم ها

‏از آن چه قاسم تو به بازوش بسته است
‏افتاده اي به ياد مدينه، قديم ها

‏من را ببخش نام تو  را داد مي زنم
قصدم نبود بشكند اين جا حريم ها

اما تنم به زير سم اسب نخ نماست
مانند فرش هاي قديمي، گليم ها

سوغات كربلا براي مدينه است
عطري كه برده اند از تن اين نسيم ها

حالا به نوجوان تو چون روز روشن است
معناي سايه هاي «بلا» ها، «عظيم» ها


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد