دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۹ ۶۶ بازديد
عمه تماشا مي كند
شاعر : قاسم نعمتي
مي رسد از گوشه مقتل صداي مادرش
اي زنا زاده بيا و دست بردار از سرش
گيسوان مادر ما را پريشان مي كني
بي حيا با خنجرت بازي مكن با حنجرش
تو نمي بيني مگر غرق مناجات است او
پاي خود بردار از روي لبان اطهرش
دل مسوزان بي حيا عمه تماشا مي كند
با نوك نيزه مكن پهلو به پهلو پيكرش
دست من از پوست آويزان به زيرتيغ تو
تا سپر باشد براي ناله هاي آخرش
نيزه بازي با تن بي سر ز من آغاز كن
طعمه نيزه مگردانيد جسم اصغرش
از ضريح سينه اش برخيزاي چكمه به پا
پاي خود مگذار روي بوسه پيغمبرش
دير اگر برخيزي ازجاي خودت يابن الدعي
عمه نفرين كرده، دست خود بُرد بر معجرش