ناقه ام در گِل نشسته - قاسم نعمتي

مشاور شركت بيمه پارسيان

ناقه ام در گِل نشسته - قاسم نعمتي

۵۸ بازديد

ناقه ام در گِل نشسته

شاعر : قاسم نعمتي

بوي غم بوي جدايي بوي هجران مي رسد
كربلا آغوش خود واكن كه مهمان مي رسد

ناقه ام در گل نشسته چاره اي كن يا حسين
دير اگر آيي كنارم بر لبم جان مي رسد

حاجي زهرا علم كن خيمه هايت در منا
زين عطش آباد بوي عيد قربان مي رسد

خاك سرخ اين بيابان بوي مادر مي دهد
گوش كن آواي محزون حسين جان مي رسد

گو فرات بي مروّت اينقدر هوهو مكن
كودك شش ماهه اي با كام عطشان مي رسد

كمتر از ده روز ديگر بي برادر مي شوم
روزگار عشق بازي ها به پايان مي رسد

در همان لحظه كه تركيب رخت پاشد زهم
از حرم زينب به گيسوئي پريشان مي رسد

كمتر از ده روز ديگر از فراز نيزه ها
در چهل منزل به گوشم صوت قرآن ميرسد

قافله سالار زينب گو شبي بر ساربان
وقت خاتم بخشي دست سليمان مي رسد

واي از هنگامه وصلي كه يك نيزه سوار
روبرو با خواهري پاره گريبان مي رسد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد