چشم من روشن

مشاور شركت بيمه پارسيان

چشم من روشن

۶۵ بازديد
 

آخر اي دوست نخواهي پرسيد
كه دل از دوري رويت چه كشيد
سوخت در آتش و خاكستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشك حسرت شد و بر خاك چكيد
ن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
كي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد كشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشكن
كه خدا بر تو نخواهد بخشيد


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد