بدرود

مشاور شركت بيمه پارسيان

بدرود

۳۰ بازديد
 

پشت خرمن هاي گندم لاي بازوهاي بيد
آفتاب زرد كم كم نهفت
بر سر گيسوي گندم زارها
بوسه بدرود تابستان شكفت
از تو بود اي چشمه جوشان تابستان
گرم
گر به هر سو خوشه ها جوشيد و خرمن ها رسيد
از تو بود از گرمي آغوش تو
هر گلي خنديد و هر برگي دميد
اين همه شهد و شكر از سينه پر شور تست
در دل ذرات هستي نور تست
مستي ما از طلايي خوشه انگور تست
راستي را بوسه تو بوسه بدرود بود
بسته شد آغوش تابستان ؟ خدايا
زود بود


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد