گلهاي پرپر فرياد

مشاور شركت بيمه پارسيان

گلهاي پرپر فرياد

۳۵ بازديد
 

شبي كه پرشده بودم زغصه هاي غريب
به بال جان سفري تا گذشته ها كردم
چراغ ديده برافروختم به شعله اشك
دل گداخته را جام جان نما كردم
هزار
پله فرا رفتم از حصار زمان
هزار پنجره بر عمر رفته وا كردم
به شهر خاطره ها چون مسافران غريب
گرفتم از همه كس دامن و رها كردم
هزار آرزوي ناشكفته سوخته را
دوباره يافتم و شرح ماجرا كردم
هزار ياد گريزنده در سياهي را
دويدم از پي و افتادم و صدا كردم
هزار بار عزيزان رفته را از دور
سلام و بوسه فرستادم و صفا كردم
چه هاي هاي غريبانه كه سردادم
چه ناله ها كه ز جان وجگر جدا كردم
يكي از آن همه يايران رفته بازنگشت
گره به باد زدم قصه با هوا كردم
طنين گمشده اي بود در هياهوي باد
به دست مننرسيده آنچه دستو پاكردم
دريغ از آنهمه گلهاي پرپر فرياد
كه گوشواره گوش كر قضا كردم
همين نصيبم ازين رهگذر كه در همه حال
ترا كه جان مرا سوختي دعا كردم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد