گلبانگ

مشاور شركت بيمه پارسيان

گلبانگ

۳۱ بازديد
 

در زلال لاجوردين سحرگاهي
پيش از آني كه شوند از خواب خوش بيدار
مرغ يا ماهي
من در ايوان سراي خويشتن
تشنه كامي خسته را مانم درست
جان به در برده ز صحراهاي وهم آلود خواب
تن برون آورده از چنگ هيولاهاي شب
دور مانده قرن ها و قرن ها از آفتاب
پيش چشمم آسمان : درياي گوهربار
از شراب زندگي بخشنده اي سرشار
دستها را مي گشايم مي گشايم بيشتر
آسمان را چون قدح در دست مي گيرم
و آن زلال
ناب را سر مي كشم
سر مي كشم تا قطره آخر
مي شوم از روشني سيراب
نور اينك در رگهاي من جاري است
آه اگر فريادم از اين خانه تا كوي و گذر مي رفت
بانگ برمي داشتم
اي خفتگان هنگام بيداري است


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد