نايب خاص
شاعر : خوشدل تهراني
نايب خاص امام بيعديل
مسلم، ن پور برومند عقيل
مسلم، ن بر شاه دين، نايبمناب
چون علي بهر رسول مستطاب
از رخش، انوار ايمان، منجلي
كز عقيلش عقل و غيرت از علي
آن سفير بينظير شاه عشق
اوّلينقرباني درگاه عشق
ز امر سلطان حجازي زي عراق
تاخت همچون همّت خود، فرد و طاق
او نبُد تنها كه من گفتم خطا
بود با وي عشق و ايمان و وفا
بود با او اندر اين ره زادِ راه
زاد راهش بُد توكّل بر اله
زين توكّل بُد كه بر بام بلند
از سر زين، دشمنان را درفكند
در تزلزل، جسم و جان خاكيان
در تحيّر، ديدهي افلاكيان
چون دريد از دشمنان دين، صفوف
خوانْد او را خصم، «سيفٌ مِن سيوف»
همچو شيري روبهان را بست راه
تا ز حيلت در رهش كندند چاه
هم رسن بر دست ن سرور زدند
هم بسي سنگش ز بام و در زدند
تا مگر ناگفته مانَد مطلبش
ظالمي شمشير كين زد بر لبش
آه! ازآ ن ساعت كه بر بام بلند
بود زير تيغ كين ن ارجمند
رو به سوي مكّه از بالاي بامبر امام خويشتن گفتا سلام
كاي حسين! اي نور چشم مصطفي!
حال من بنْگر، سوي كوفه ميا
بود با محبوب خود در گفتوگو
كه جدا كردند سر از جسم او
بر زمين، ن نخل بستان مراد
از سر «دارالاماره» اوفتاد