امتداد روضه ناخوانده
شاعر : حامد اهور
اي يادگار تيره ي مردان راستين
اي شاه بيت پنجم غمنامه ي امين
پروردگار درد، خداوند اشك و آه
اي ماهِ خاك خورده تنِ آسمان نشين
گشتي بهانه اي و خدا علم آفريد
ميراث دار علم خداوند عالمين
اي آفتاب، رشحه اي از روشناي تو
و اي ماهتاب در به درت در حجاز و چين
كاش از سرادقات جمال تو مي گرفت
نوري دل سياهِ سيه كارِ آهنين
لب باز كن كه تشنه ي غمنامه خواني ام
بگشا گره ز كار غزلهاي آتشين
آغاز كن چكامه ي يك دشت بي كسي
فرياد كن عروج تپشنامه اي حزين
هفتاد و دو سرود شكسته به روي خاك
يا ناله هاي قافله سالار بي معين
از دست آب آور نوميد تشنه لب
از طفل خاك خورده ي بي شير نازنين
تصويركن كه خون شود از وصفت آسمان
آن آتش فتاده به دامان و آستين
غوغاي غارت و نفَس خسته ي امام
فرياد الغياث حرم از شرار كين
از آن سري كه بر سر نيزه شد بلند
از خون تازه اي كه روان بود از وتين
از دستهاي بسته و از دستهاي باز
از چهره ي گشاده و از چشم ..... (نقطه چين)
آيينه اي كه از هدف سنگها شكست
خورشيد خون گرفته، كه افتاد بر زمين
زندان كودكان بلاديده، وصف كن
آغوش نيمه جان تو و دختري حزين
آن دختري كه كُنج خرابه ز دست رفت
تنها به عشق پادشه عشق آفرين
برگشتن تو از سفر شام، معجزه است
اي يادگار قافله ي زخمگين دين
با ياد دختري كه به خاك خرابه خُفت
خاكي ست قبر خاكي ات اي ماه پنجمين
در سينه ي تو دفن شده روضه هاي باز
تو امتداد روضه ي ناخوانده اي، ... همين