فرصت براي بال

مشاور شركت بيمه پارسيان

فرصت براي بال

۳۰ بازديد

فرصت براي بال

شاعر : رضا جعفري

پلكي به هم زد آدم و ناگاه ديد هست
وقتي كه در حياط حرم مي وزيد هست

بعدا يقين به نور شما كرد ديد نيست
با شك نگاه كرد خودش را و ديد هست

پس بي خيال زردي پائيز شد و گفت :
تا انبساط سبز شما هست عيد هست

هر لحظه كهنه مي رود و تازه مي رسد
اينجا چقدر آمد و رفت جديد هست

از سينه چاكهاي شما كم نميشود
در دشت لاله خيز هميشه شهيد هست

با سنگهاي فرش حرم حرف مي زنم
اينجا چقدر سنگ صبور سفيد هست !

دل را به دست پنجره فولاد مي دهم
اينجا براي هر دل بسته كليد هست

من از كبوتران حرم هم شنيده ام
فرصت براي بال اگر مي پريد هست


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد