
1 - تقويم ثانيهها روز شمار ندارد.
2 - پلاك آدمها گذر موقت است.
3 - دكتر عضو انجمن بدنويسان شد.
4 - باران پرگار به دست بر آب بركه ميبارد.
5 - آدم سرگشته نگاهي به پشت سر دارد.
6 - معلم شيمي عصباني شد برخورد فيزيكي كرد.
7 - افتادهترين ماهي هم ادعاي خاكي بودن ندارد.
8- بهار به رياست جمهوري «دوگل» راي ميدهد.
9 - نفت سر سفرهي اعراب بوي رقص عربي ميدهد.
10 - فرصت طلب جانماز را قبل از خشك سالي آب كشيد.
11 - سرطان سين اول سفرهي هفت سين ترافيك است.
12 - اقتصاد بيمار دستها را به جيب يكديگر محرم ميكند.
13 - عجب هنرمندي است آن كه نان شباش را به نرخ روز ميخورد.
14 - كارگر تاسيساتي باغ وحش تنها نگران شيرها است.
15 - آرزوهاي به گور نبردهام در صف كفن و دفن هستند.
16 - كانون گرم خانواده زندگي يخ را از هم پاشيد.
17- روزهاي باراني چترها رو به آسمان ميبارند.
18- فقر شپش بيخانمان را سر و سامان داد.
19 - زالو با خون آدم ديابتيِ شيرين كام شد.
20 - خواب قالي با جاروبرقي از سرش پريد.
21 - دنيافروش شد تا بدهكار آخرت نباشد.
22 - در آموزشگاه بدبده آموختم: «بد بده.»
23 – سفرهي ميني مال اكران گراني بود.
24 - آدم بيدل و دماغ كسري قطعه دارد.
25 - خاك اره اشك درخت است.
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد