
باش ( براي دخترم )
شاعر : عليرضا سپاهي لايين
در بد ترين شرايط ممكن اسير باش
اما هميشه مرد بمان و دلير باش!
اين انتظار اگرچه زياد است ، دخترم
از كودكي عبور كن امروز و پير باش؛
بالا بگير سر كه ببينند سروران
حاجت به نان منتشان نيست ؛ سير باش!
يك چند مثل كودك چوپان كه بودهام
قانع به آب چشمه و نان و پنير باش
هنگام گريه مثل همين دوش آب سرد
مصداق سربلندي يك سربزير باش!
حتي اگر كه هيچ ندادند غير سنگ
آزاده باش و كوه تحملپذير باش!
يك روز اگر كه چاره به غير از قفس نبود
طوطي نباش ونعره بزن ؛ ماده شير باش!
ديگر به فكر نامه لطف كسي نمان
جايي كه شاه نيست عزيزم، فقير باش!
بگشاي چشم و در شب كوران سايه زاد
با آن نگاه شوخ و قشنگت بصير باش!
اين روزها كه ميگذرد........نيز بگذرد
فردا گواه واقعهاي ناگزير باش؛
فردا ببين كه خاك به جاي است و باد نيست
آنگاه در مسير هوا سختگير باش!
بگذار بگذرند ازاين سان كه مي روند
حاشا شبيهشان نشوي ؛ بي نظير باش!
آنگاه دست خالي و بي تيغ و سربلند
يك عمر در ولايت خوبان امير باش!
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد