دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۴ ۳۰ بازديد
آغوشي پر از لاله هاي فاطمه
شاعر : غلامرضا سازگار
كاش يك شب شمع بودم در شب تار بقيع
تا سحر ميسوختم چون قلب زوار بقيع
كاش ميشد مخفي از وهابيان سنگدل
مينهادم نيمه شب صورت به ديوار بقيع
قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت
اي مدينه از چه ويران گشت آثار بقيع
نيست حق گريه اش بر چار قبر بي چراغ
زائري كز راه دور آيد به ديدار بقيع
ماه، زائر، اختران، اشكند و گنبد، آسمان
صورت مهدي شده شمع شب تار بقيع
آب، خون و دانه اشك و ناله اش سوز جگر
هر كه شد مرغ دل زارش گرفتار بقيع
گر زنان را نيست ره در اين گلستان، غم مخور
شب كه خلوت ميشود زهراست، زوار بقيع
اينكه آثارش بوَد باقي ميان دشمنان
دست حق بوده ست از اول نگهدار بقيع
گر به دقت بنگري بر اين امامان غريب
مي چكد پيوسته اشك از چشم خونبار بقيع
بس كه آغوشش پر است از لالههاي فاطمه
بوي جنت خيزد از دامان گلزار بقيع