دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۴ ۳۰ بازديد
با سيه جامه شبي در محراب
آيه صبر خدا را خواندم
آرزو ميكردم :
كه در اين فصل يخي
گرمي دست كسي را يابم
آرزو ميكردم :
كه به تنگي نفسهاي عميق
نفسي در يابم
اشك و محراب و من و تنهائي
به ميان شبحي از رويا
سادگي هاي پدر را ديدم
كه ز اندوه من اندوه گرفت
جامه اي گريه انبوه گرفت
به كدامين ظفر اميد برم
كه مرا در شب معراج دعا
نظري اندازد ؟