دوش به رؤيا سفرى رفته‏ام

مشاور شركت بيمه پارسيان

دوش به رؤيا سفرى رفته‏ام

۳۷ بازديد

دوش به رؤيا سفرى رفته‏ام

پيش خداى دگرى رفته‏ام

او چو به احوال من آگه نبود

ترك وفا كرده به هنگام جود

تا كه سرم را به زمين دوختم

ز آتش كامش دل و دين سوختم

چشم ترم عاقبت هوشيار شد

بسترم از وحشتم ادرار شد

آكه بر آن روى بزك مى‏كنند

روى دگر سرد و گزك مى‏كنند

آرى به من آر تو از رأفتت

رأفت بى خاتمه‏ى رفعتت

زار و پريشانم و دلدار نيست

اى فلك اين دل بود انبار نيست

لحظه‏ى پرواز دلم را بگو

آخر اين راز الم را بگو

بيش از اين زارى ندارم به جيب

بس نبود اين همه صبر و شكيب

صبر و شكيبايى‏ام از دست رفت

موسم زيبايى‏ام از دست رفت

چين، غم آورده به پيشانى‏ام

هندِ لبت نقطه‏ى حيرانى‏ام


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد