حريرى كز نگاهش برگرفتم
ز ياقوت لبش ساغر گرفتم
بگفتم كين بود ياقوت يا قوت؟
گر اين قوت است مرا بهتر ز ياقوت
چو خون در دل فتاد از كام آخر
مرا يادى رسيد از شام آخر