هر جايي

مشاور شركت بيمه پارسيان

هر جايي

۳۰ بازديد

نتوان غوطه خورى بر دل اين دريايى

كه تو خود جام سبويى كه پر از صهبايى

سر خم باز مكن اى صنم اين بار كه من

ز غم از دوش نشستم به قبس تنهايى

همه رفتند چنين از نظر اى يار بدان

تو خودت مرهم زخم همه‏ى دلهايى

غم اين دلشده را مى‏برد آن زلف سيه

كين زمان از غم تو شهره‏ام و شيدايى

كى فشانى به لبم قطره‏اى از مى ساقى

اى كه در بخشش مى پيش همه رسوايى

نتواند كه برد راهزن اين دل را ليك

دلربايان ز آموخته‏اند يغمايى

گفتم اى شاهد هر جايى دردانه پرست

اين معانى ز صراحى همه را با مايى؟


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد