دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۲۸ بازديد
اى داد كه در جامعه شد شادى فراموش
كان شادى ديرينه به غم گشته هم آغوش
انوار الهى همه در كشتى امواج
نور ازل از فتنهگرىها شده خاموش
در ظلمت و تاريكىام از نور خبر نيست
آن نور بلا ديده دلى كرده فراموش
دستار مرا دولت بيدار رها كرد
آغوش تو هم بستر پيران سيه پوش
شادى به درازا نكشد در شب يلدا
اين پنبهى تابيده چرا كردهاى در گوش