دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۳۰ بازديد
امشب بهاى لانه، دام است و آب و دانه
نيرنگ انتظار است، ما را در اين ميانه
در شام تارم اى دوست، برگير جانم اى دوست
كين اهرمن در اين جا، كرده است آشيانه
آتش مسوز دل را، كز درد هجر ياران
همچون قيامت اين دل، زو مىكشد زبانه
گه نور و گه سياهى، گه باده گه تباهى
گاهى سلاح پيكان، آيد به صد نشانه
بنگر كه سنگ خارا، از زهره تا ثريا
برگرد چرخ گردون، ويران كنند خانه
يك سو صفاى دادار، يك دم متاع بسيار
يك جا رسد به دلها، باران به هر بهانه