دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۳۳ بازديد
گرچه مستيم و خراب از مى و پيمانه بگو
واژهاى از چمن و نرگس و پروانه بگو
آن جوانى به كجا رفته و در دانهى كيست؟
گر بود پاسخى از ساغر و دُردانه بگو
ما ز اغوا شدگان دم خمّارانيم
اى گذر كرده بر آن ساقى خمخانه بگو
گفتم از جام جم اينك نرسد پيغامى
جام سرمستى ما را تو به جانانه بگو
اى سرايندهى جم، ز عالم ويرانه مگو
بس كن اين مرثيهها را تو ز كاشانه بگو
آشنايان ز تو آموختهاند اى قاصد
رسم اخفاگرى در مجلس بيگانه بگو
هوشياران ز بصر رشته گيسو ديدند
باصر از پيچ و خمش بر دل ديوانه بگو