دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۲۹ بازديد
ز غم هجر تو در باديه فرياد كشم
نقش هر خاطره با واژهى صياد كشم
جانم از فتنهى ابليس به تنگ آمد و من
جرأت داد ندارم كه ز غم داد كشم
همچو من پير و جوان نامه شيرين خوانند
كى توان نامه گشودن نفس آزاد كشم؟
زير اين چرخ به جز نالهى عشاق نماند
وقت آن است كه من ناله چو فرهاد كشم
چشم حسرت كش ما راه به جايى نبرد
محرم اشك كجا رفته كه فرياد كشم