دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۳۰ بازديد
اى دل آيا بود امشب كه دعايى بكنيم؟
در ميان دف و نى جمله سماعى بكنيم؟
گوهر ديدهام از دوش در انديشه گريست
بفرست غاليهاى را كه دوايى بكنيم
ما در اين صاعقه جان را به سلامت برديم
نبود رسم سلامت كه جفايى بكنيم
بشكن هر بت من را كه منيتها مرد
مفكن تخم حسد را كه صفايى بكنيم
در پس پرده بديدم پسر نرگس را
بهر ظاهر شدنش جمله ندايى بكنيم
با سر زلف تو امشب دل ما را سخن است
در اميد تو مبادا كه خطايى بكنيم