كاه و كه

مشاور شركت بيمه پارسيان

كاه و كه

۲۹ بازديد

ديشب به خيالش دام من دانه جدا كردم

كه‏اى دام خطا رفتى كاشانه جدا كردم

اندر طلب مستى هستى نبرد دستى

كاغاز به صد پيمان پيمانه جدا كردم

اى ساقى بد مستان وى غافل اين ميدان

از ظرف تهى ديريست دردانه جدا كردم

در ساغرم اى باطل خون بوده چنين حائل

كز جامعه‏ى عاقل ديوانه جدا كردم

يوسف به ته چاهى افتاده به درگاهى

افتاده‏ام از يوسف شكرانه جدا كردم

فقرم به شهى ارزد كاهم به كهى ارزد

اين كاه و تهى دستى شاهانه جدا كردم

گه مور سليمانم گه ميرم و لقمانم

با اين همه ارزانى بيگانه جدا كردم

در آتشم و هستم با جرعه‏اى سرمستم

با مستى و در آتش پروانه جدا كردم


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد