دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۳۴ بازديد
دوش با ياد تو من ناله فراوان كردم
ناله از چشم سياه تو و ايمان كردم
با سر زلف تو و با نوك ابروى تو دوش
اين چنين خانهى ويرانه به سامان كردم
رخصتى داده به دلداده و در دور فسون
بىسبب نى كه ورا نوكر و دربان كردم
ماجراى من و سرگشتگى و شمع خموش
با تو گويم من بىارزش و ارزان كردم
به ملامت منشين ماشه ز باروت مكش
كه فداى تو شدم خويش به زندان كردم
چرخ گردون و جم و خسرو شيرين زمان
گوى ميدان شد و من هديه به چوگان كردم
حلقهى زلف تو با شانهى شاهانه كجاست؟
كه ز كف دادهام اين شادى و افغان كردم
16نشانه كه وقتش رسيده شغلتان را ترك كنيد