دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۲۹ بازديد
من چشمههاى تشنه را با گريه تأمين مىكنم
در لابهلاى چشمهها پروانه تعيين مىكنم
من سر به دامانم هنوز سر گرم ديوانم هنوز
با شعر و آه و درد و سوز چون رخنه در دين مىكنم
در جامهى صد پينهام هر پينه هست آئينهام
فرهادم از فرياد خويش ايام شيرين مىكنم
در پيچ و تاب كوچهها هر شب به عزلت مىروم
هر كس صلا خواند مرا جانانه تمكين مىكنم
صد خوشه از رنگين كمان بگرفتهام از اين و آن
گر فرصتى داد اين جهان جبران ديرين مىكنم
اى اختر از افلاك خود اى مردگان از خاك خود
روزى اگر برخاستيد من خويش پروين مىكنم