غُل

مشاور شركت بيمه پارسيان

غُل

۲۹ بازديد

 آب زر و سيم نيست بر خس و بر گل مبند

راه قفس را گشا بر دل بلبل مبند

شرط رها گشتن است بخشش و آزادگى

بهر رها گشتنت پاى ورا غل مبند

عاقل و فرزانه را جامى ز عرفان بود

سينه‏ى ديوانه را ساغرى از مل مبند

صورت رخشان يار از دل او روشن است

گردن سيمين او رشته‏ى سنبل مبند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد