امضاء

مشاور شركت بيمه پارسيان

امضاء

۲۸ بازديد

مرا در خانه‏ام بيگانه خواندند

صداى تيشه را افسانه خواندند

مرا در آبراه نيلبكها

دميدند در من و ديوانه خواندند

منال اى سبزه در دستان آتش

كآتش با پر پروانه خواندند

بزن بر دف كه درويشان بسوزند

چو دف را صافى ميخانه خواندند

به بال عندليب ارغوانى

قسم جانا ورا بى‏دانه خواندند

مشو غافل ز باغ مهربانى

كه باغ و لاله را ويرانه خواندند

ز بس در ساغرم آتش گشودند

كآتش را چنين كاشانه خواندند

نبرديم از خم گيسوى بويى

كه رحمان را در اين بتخانه خواندند

به فتواى تو شوخ از شيخ ناليد

همى نالد چسان فرزانه خواندند

ز وجدان نامه‏اى كردند امضاء

همانجا دجله را دردانه خواندند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد