دوشنبه ۱۲ اسفند ۹۸ | ۲۰:۰۲ ۳۰ بازديد
دانه در چرخش اين سبحه مرامى دارد
سبحه با دانهى ياقوتى غلامى دارد
سِحر اين چرخ به جز زهد و دورنگى نبود
رنگ بىرنگى اين دلق سلامى دارد
هر كه در دشت جنون با مى و مطرب باشد
عاقبت بر سر خود تاج و مقامى دارد
واژگون است تو را اى بت بر تخت نشين
همچو آن جم كه دمى تكيه به جامى دارد
چشم حسرت كش ما در ره آدينه كيست؟
او كه در ماهرخى حشمت و نامى دارد
ما و سرگشتگى و سايهى هر بيد غريب
رفته بوديم پى ليلى كه دامى دارد