قائم

مشاور شركت بيمه پارسيان

قائم

۳۰ بازديد

مى‏رسد مردى كه زنجير غلامان بشكند

دست جور از جوريان و سربداران بكشند

اى صبا رامشگرى را بر لب بامم بر آر

تا ز تار و چنگ و بربط راه زندان بشكند

يا رب آن نور است و جانم در پى آن نور و من

ناصحى خواهم مبادا ملك و ايمان بشكند

ار كه يزدانم بر آرد ذره‏اى از مقدمش

تخت ابليسان و غدّاران دوران بشكند

هى منال اى باصر از نى در چمن خواهد وزيد

غمزه‏ى زلف ثمينش تا مغيلان بشكند


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد